علی محمد.

مطالعه.تدریس. و بررسی تاثیرات زیان آور مواد شیمیایی و فیزیکی بر روی س.. بیشتر

علی محمد.
۱۹۶ پست
۱۷۲ دنبال‌کننده
۱,۰۲۱ امتیاز
مرد، مجرد
۱۳۶۹/۰۹/۱۷
دکترا و بالاتر
توکسیکولوژی...Toxicological
دین اسلام
ايران، تهران
زندگی با خانواده
سربازی رفته ام
سیگار نميکشم
گرایش سیاسی ندارم
سیاحت.شعر.
ایفون
سراتو

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
تو خود شعری و چون سحر و پری افسانه را مانی
به افسون کدامین شعر در دام من افتادی
گر از یادم رود عالم تو از یادم نخواهی رفت
به شرط آن که گه گاهی تو هم از من کنی یادی.....
بازنشر کرده است.
سرای احمد امشب رشک طور است
زمین و آسمان غرق سرور است 
نهد پا در جهان دخت محمد(ص)
به راهش از جهان گلریز حور است
✿☆❤☆✿
میلاد حضرت بتول و هدیه آسمانی خدا به رسول،
بانوی ملکوت و جبروت، حضرت صدیقه طاهره (س) گرامی باد. 
✿☆❤☆✿
امشب، آسمان مکه آذین بند قدوم دختر خورشید است و کعبه و زمزم و صفا،
سرود خوان آمدن کوثر جاری رسول خدایند.
✿☆❤☆✿
میلاد زهره زهرا، طاهره مطهره، کوثر رسول،
حضرت زهرای بتول بر همه مسلمانان جهان مبارک باد. 
✿☆❤☆✿
میلاد فرخنده و با سعادت اسوه تمام عیار مکارم و قله رفیع فضائل صدیقه کبری،
حضرت فاطمه زهرا (س)
وروز مادر وروز زن بر همگی مبارک باد..
بازنشر کرده است.
امروز با شاخه گلی سرخ ودستانی لرزان به دیدارت می آیم
این اشک های من از سردلتنگی است
دلتنگی برای بوسه زدن بر دستهای مهربانت مادر
کاش بودی مادرم.
امروز دلم آتش گرفت ودوباره جای خالیت را حس کردم
می دانم جای تو خوب است
وفرشته های آسمان امروز را برایت جشن می گیرند
آخر میدانم که بهشت زیر پای توست….
کاش فقط امروز نگاهت را داشتم
خدایا کاش فقط یک بار دیگر
آغوشش را داشتم.....للاین پستم برای عزیزانیکه مامانشو برحت ایزدی رفته
خداوند همه مادران بهشتی را رحمت کند
بهشت برین جایشان باد.‌...
مشاهده ۱۲ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
روز تولد بانوی دوعالم حصرت فاطمه
که مصادف با روز مادر وروز زن میباشد.
به همه بانوان سرزمینم مخصوصا
بانوان کلی کی مبارک با....
مشاهده ۶ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻋﺸﻖ ﻭ ﻫﺴﺘﯽ؛ ﺯﻧﺪﮔﯽ
💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﯾﮏ ﺟﻬﺎﻥ ﭘﺎﯾﻨﺪﮔﯽ
💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻟﻄﯿﻒ؛ ﻓﺼﻞ ﺑﻬﺎﺭ
💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﻻﻟﻪ ﺯﺍﺭ
💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻋﺎﺷﻘﯽ؛ ﺩﻟﺪﺍﺩﮔﯽ
💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺭﺍﺳﺘﯽ ﻭ ﺳﺎﺩﮔﯽ

❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻋﺎﻃﻔﻪ؛ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻭﻓﺎ
❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻣﻌﺪﻥ ﻧﻮﺭ ﻭ ﺻﻔﺎ
❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺭﺍﺯ؛ ﻣﺤﺮﻡ؛ ﯾﮏ ﺭﻓﯿﻖ
❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﯾﺎﺭ ﯾﮑﺪﻝ؛ ﯾﮏ ﺷﻔﯿﻖ
❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻣﺎﺩﺭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﺮﺩ
❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻫﻤﺪﻡ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺩﺭﺩ

💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺣﺲ ﺧﻮﺵ؛ ﺣﺲ ﻋﺠﯿﺐ
💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﻮﺳﺘﺎﻧﯽ ﭘﺮ ﻧﺼﯿﺐ
💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﺎﻏﻬﺎﯼ ﺁﺭﺯﻭ
💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻧﻌﻤﺘﯽ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﺭﻭ
💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﻨﺪﻩ ﯼ ﺧﻮﺏ ﺧﺪﺍ
💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻧﯿﻤﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺟﺪﺍ

💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻫﻤﺴﺮﯼ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺷﻔﯿﻖ
💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﯾﺎﺭ ﻭ ﺭﻓﯿﻖ
💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﻧﻮﺭﻫﺎ
💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻧﻐﻤﻪ ﯼ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺭﻭﺍﻥ
💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺳﺎﺯ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺟﺎﻥ
💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻣﺮﻫﻢ ﻫﺮ ﺧﺴﺘﮕﯽ
💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﻰ

تقدیم به تمام بانوان ایرانی مخصوصا دوستان کلیکیم...
بازنشر کرده است.
مادرم پنجره را دوست نداشت
با وجودى که بهار
از همین یکه پنجره بود
که به ما مژده ى باز آمدن چلچله ها را مى داد
مادرم پنجره را دوست نداشت
مادرم می ترسید
که لحاف نیمه شب
از روی خواهر کوچک من پس برود
یا که وقتی باران می بارد
گوشه ی قالی ما تر بشود
اخه .هر زمستان سرما
روی پیشانی مادرخطی ازغم می کاشت
مادرم پنجره را دوست نداشت
میدونی چرا؟......اخه پنجره شیشه نداشت.....
روز زن .روز مادر.را به همه عزیزان کلیکی تبریک میگم.
روزتان مبارک ..
بازنشر کرده است.
قاصدک هان، چه خبر آوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، اما،‌ اما
گرد بام و در من بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند.....
مشاهده ۷ دیدگاه ارسالی ...
  • ꧂زهرا ارشدسرای شادی꧁

    🌸ســلام دوست عزیز
    💓آخرهفته تون بخیر
    🌸سلامی پر از حس زندگی
    💓روز زیباتون بخیر و شادی
    🌸 روزتون لبریز محبت
    💓 پر از خیر وبرکت
    🌸 پر از لبخند مهر
    💓 و سرشار از لحظه های ناب
    🌷ممنون ازهمراهی و حضورتون🌷

  • علی محمد.

    ممنونم زهرای عزیز ومهربان
    لطفتون زیاد
    دلتون شاد
    روزتان گرامی

بازنشر کرده است.
روی بنمایی و دل از من شوریده ربایی
تو چه شوخی که دل از مردم بی‌دیده ربایی
تو که خود فاش توانی دل یک شهر ربودن
دل شوریده روا نیست که دزدیده ربایی....
بازنشر کرده است.
نگه دگر بسوی من چه میکنی؟
چو در بر حریف من نشسته ای
 
بـه حیرتم کـه بعد از ان فریب ها
تو هم پی فریب من نشسته ای
 
بـه چشم خویش دیدم ان شب
کـه جام خود بـه جام دیگری زدی
 
چو فال حافظ ان میانه باز شد
تو فال خود بـه نام دیگری زدی
 
برو … برو … بسوی او، مرا چه غم
تو آفتابی … او زمین … من آسمان...
 
بازنشر کرده است.
دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست
آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست
در من طلوع آبی آن چشم روشن
یاد آور صبح خیال انگیز دریاست
گل کرده باغی از ستاره در نگاهت....
بازنشر کرده است.
خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان

اما به قدر فهم تو کوچک می‌شود

و به قدر نیاز تو فرود می‌آید

و به قدر آرزوی تو گسترده می‌شود

و به قدر ایمان تو کارگشا می‌شود

یتیمان را پدر می‌شود و مادر

محتاجان برادری را برادر می‌شود

عقیمان را طفل می‌شود

ناامیدان را امید می‌شود

گمگشتگان را راه می‌شود

در تاریکی ماندگان را نور می‌شود

رزمندگان را شمشیر می‌شود

پیران را عصا می‌شود

محتاجان به عشق را عشق می‌شود

خداوند همه چیز می‌شود همه کس را…

به شرط اعتقاد

به شرط پاکی دل

به شرط طهارت روح

به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

بشویید قلب‌هایتان را از هر احساس ناروا

و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف

و زبان‌هایتان را از هر گفتار ناپاک

و دست‌هایتان را از هر آلودگی در بازار

و بپرهیزید از ناجوانمردی‌ها، ناراستی‌ها، نامردمی‌ها…

چنین کنید تا ببینید چگونه

بر سفره شما با کاسه‌ای خوراک و تکه‌ای نان می‌نشیند

در دکان شما کفه‌های ترازویتان را میزان می‌کند....
بازنشر کرده است.
آن یک چراغانی که در چشم تو برپاست
بیهوده می کوشی که راز عاشقی را
از من بپوشانی که در چشم تو پیداست
ما هر دوان خاموش خاموشیم اما
چشمان ما را در خموشی گفتگوهاست
دیروزمان را با غروری پوچ گشتیم
امروز هم زانسان ولی آینده ماراست.......
بازنشر کرده است.
جنون مرا گرفت و حذبه ی نگاهت ، آه ! نه
بگو چگونه خوانمت؟فرشته؟ نور؟ ماه ؟  نه
تو برتر از تمام واژه های عاشقانه ای
شبیه آن خدای ناشناس جاودانه ای
بیا و دست خسته ی مرا بگیر، می شود؟
به عشق اعتماد کن وگرنه دیر می شود
قسم که با تو می شود به شوق قله پر کشید
شراب را  ز بوسه هات جرعه جرعه سر کشید.....
بازنشر کرده است.
آنکس که بداند و بخواهد که بداند
خود را به بلندای سعادت برساند
آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
آنکس که بداند و نداند که بداند
با کوزه ی آب است ولی تشنه بماند
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
آنکس که نداند و بخواهد که بداند
جان و تن خود را ز جهالت برهاند
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
آنکس که نداند و نخواهد که بداند
حیف است چنین جانوری زنده بماند....
بازنشر کرده است.
جرمی ندارم بیش از این کز جان وفادارم تو را / ور قصد آزارم کنی هرگز نیازارم تو را / زین جور بر جانم کنون، دست از جفا شستی به خون / جانا چه خواهد شد فزون، آخر ز آزارم تو را / رخ گر به خون شویم همی، آب از جگر جویم همی / در حال خود گویم همی، یادی بود کارم تو را…