علی محمد.

مطالعه.تدریس. و بررسی تاثیرات زیان آور مواد شیمیایی و فیزیکی بر روی س.. بیشتر

علی محمد.
۱۹۶ پست
۱۷۲ دنبال‌کننده
۱,۰۲۱ امتیاز
مرد، مجرد
۱۳۶۹/۰۹/۱۷
دکترا و بالاتر
توکسیکولوژی...Toxicological
دین اسلام
ايران، تهران
زندگی با خانواده
سربازی رفته ام
سیگار نميکشم
گرایش سیاسی ندارم
سیاحت.شعر.
ایفون
سراتو

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
آشفته تر از موی تو دنیای تباهم
عمریست تو را از همه سو چشم به راهم
پاییز شد و فصل زبان ریزی شاعر
لالم که تو را می نگرد چشم سیاهم
در قدرت من نیست بگویم که تو را دوس...
ای وای همین است همین است گناهم
از دوری تو جان به لبم آمده جانا
روزم شده شام و شب من هست پگاهم
گاهی به خیال من بیچاره سفر کن
من تشنه این مرحمت گاه به گاهم
من زخمی و دربند و گرفتار تو هستم
ای کاش بخوانی تو همین را ز نگاهم|.....
مشاهده ۱۵ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
درد من را بگذارید به شیدایی خویش
ساغرم را بگذارید به اغوایی خویش
چه هراسی ست مرا درد دمادم بدهند؟
خو گرفته به غمم صرف شکیبایی خویش
عشق فرموده که رسوای جهانی بشوم
حال من را بسپارید به رسوایی خویش
همچو فواره که در اوج بیفتد ز غرور
در سقوطم ز نفس های تماشایی خویش
من همان خشت فرو ریخته از زلزله ام
که دگر نیست در اندیشه ی برپایی خویش
بعد مرگم بنویسید که عهدش نشکست
تا ابد ماند وفادار به تنهایی خویش....
بازنشر کرده است.
امشب به قصه دل من گوش می‌کنی
فردا مرا چو قصه فراموش می‌کنی
این دُر همیشه در صدف روزگار نیست
می‌گویمت ولی تو کجا گوش می‌کنی....
  • ꧂زهرا ارشدسرای شادی꧁

    سلام دوست مهربانم
    هیچ ثروتی بالاتر از سلامتی نیس😍🤩
    براتون از خدا سلامتی و عاقبت بخیری رو میخام🙃🤲☺️
    ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎آدینه تون به عشق و آرامش
    روزتون_سرشار_از_نگاه_خاص_😍🤩خدامون💞💞

  • علی محمد.

    ممنونتم زهرای عزیز وبزرگوار
    لطف شما همیشه شامل حال من است
    ممنونتم .شادی سعادت .ارزو .برات خواهانم.....

بازنشر کرده است.
روزگاری داشتیم و عشق بود و عشق حالی داشت
بی خیالِ زندگی بودیم و او در سر خیالی داشت
با اشاراتِ نظر آرامشِ دنیای هم بودیم
نامه هامان گرچه گاهی از غمِ دوری ملالی داشت

در پناهِ گیسوانش دستمان بر گردنِ هم بود
خلوتِ ما در هجومِ برف و باران، چتر و شالی داشت

عشقِ "حافظ" بود و با "شاخ نباتش" زندگی می کرد
شعر با قندِ لب و چشم سیاهش خطّ و خالی داشت

شب که می آمد به خوابم گود می افتاد آغوشم
ماهِ من بر گونه اش وقتی که می خندید چالی داشت!

گوشه ای تا صبح حالِ "منزوی" را بغض می کردیم
بی هوا باران که می آمد برایم دستمالی داشت

زندگی می گفت: باید زیست...باید زیست، اما آه
آخرین آغوشمان در باد، بغضی داشت، حالی داشت!...
مشاهده ۷ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
پاییز ثانیه ثانیه می گذرد، یادت نرود این جا کسی هست که به اندازه

تمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد.

عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری ♥

پیشاپیش یلدایتان مبارکبا....
این چه رازیست که هر بار بهار
با عزای دل ما می‌آید؟
که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است
وین چنین بر جگر سوختگان
داغ بر داغ می‌افزاید؟
ارغوان پنجه خونین زمین
دامن صبح بگیر
وز سواران خرامنده خورشید بپرس
کی بر این درد غم می‌گذرند؟
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟
کجا روم؟ که راهی به گلشنی ندارم
که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من
نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته دل به من کس
چو تخته پاره بر موج، رها… رها… رها… من.....
من و تو آن دو خطیم آری، موازیان به ناچاری
که هردو باورمان ز آغاز، به یکدگر نرسیدن بود
اگرچه هیچ گل مرده، دوباره زنده نشد امّا
بهار در گل شیپوری، مدام گرم دمیدن بود
شراب خواستم و عمرم، شرنگ ریخت به کام من
فریبکار دغل پیشه، بهانه اش نشنیدن بود
چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می بافت، ولی به فکر پریدن بود.....
مشاهده ۴ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
تو خود شعری و چون سحر و پری افسانه را مانی
به افسون کدامین شعر در دام من افتادی
گر از یادم رود عالم تو از یادم نخواهی رفت
به شرط آن که گه گاهی تو هم از من کنی یادی.....
مشاهده ۴ دیدگاه ارسالی ...
  • ꧂زهرا ارشدسرای شادی꧁

    🍃🌸هر لحظه تـو را
    🍃🌸غرق صفا می‌خواهم
    🍃🌸هـر روز تـو را
    🍃🌸کامروا می‌خواهم
    🍃🌸از بهر تو و هر که
    🍃🌸تـو را دارد دوست
    🍃🌸آرامـش خـاطر
    🍃🌸از خــدا می‌خـواهم
    🍃🌸دوسـت مـن ♡
    🍃🌸پـاینـده بـاشی
    امروزت به خیر.......

  • علی محمد.

    سلام زهرای عزیز
    روزت بخیر وشادی..

بازنشر کرده است.
روی بنمایی و دل از من شوریده ربایی
تو چه شوخی که دل از مردم بی‌دیده ربایی
تو که خود فاش توانی دل یک شهر ربودن
دل شوریده روا نیست که دزدیده ربایی......
  • N

    ای  بلنداختر خدایَت عمر جاویدان دهاد
    وآنچه پیروزی و بهروزی در آنست آن دهاد
    "آمین"
    ~~~~
    درود مهربان ارجمند.
    ایام به کامتون و روشنی فرجامتون.🌹

  • علی محمد.

    ممنونم بزرگوار ارجمند .لطفتان نصیب حال من
    پاینده وبر قراز باشی.....ّ

بازنشر کرده است.
دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست
آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست
در من طلوع آبی آن چشم روشن
یاد آور صبح خیال انگیز دریاست
گل کرده باغی از ستاره در نگاهت
آن یک چراغانی که در چشم تو برپاست
بیهوده می کوشی که راز عاشقی را......
چه می‌شد آه ای موسای من، من هم شبان بودم

تمام روز و شب زلف خدا را شانه می‌کردم

نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم

اگر می‌شد همه محراب را میخانه می‌کردم.....
بازنشر کرده است.
تو را هرگز ندیدم‌من، ولی تنها تویی یارم
اگر دنیا بپا خیزد ، نترسم چون تو را دارم

مرا تنها به یک لحظه رها هرگز نکردی تو
بنازم مهربانی و مرام و پایمردی تو

ز اعمالم تو رنجیدی ولی رویم نیاوردی
برایم مرحمی بودی در این دوران نامردی

چنان با من یکی بودی،که یادم‌رفت کی هستی
ولی پیمان مهرت را به دل همواره می بستی

ز عدلت هیچ شکی نیست ، اما مرحمت باید
به پیش لطف و احسانت،گنه کمتر به چشم اید......
بازنشر کرده است.
خانه بـه خانه، دَر بـه دَر، دَر پـی تـو دویده ام
شانه به شانه، سَر به سَر، بارِ تو را کشیده ام

حیـله به حیـله، فَن به فَن، داغ نهاده ای به دل
سـینه به سـینه، دل به دل، مهر تو بَر گُزیده ام

نقـطه بـه نقـطه، جا بـه جا، دام نهـاده، دانه ای
لحظه به لحظه، بیش و کم، از بَرِ شان پَریده ام

چهـره به چهـره، رو به رو، حرفِ دلم شـنیده ای
پَرده به پَرده، دَم به دَم، از تـو چه ها شنیده ام!.....
بازنشر کرده است.
کاســه به کاســه، لب به لب، آبِ حیات دادمت
جرعه به جرعه، خط به خط، زَهرِ بلا چشیده ام

ســایه به ســـایه، بَـر به بَـر، با تو و رفته ای زِ بَر
هفته به هفتـه، مَـه به مَـه، روی مَهَت ندیده ام

شـادی دل...، به دل درآ...، طارق خود رها چـرا؟
خیز و بیـا و نـاز کـن ...، ناز تو را خریده ام....