درخت نخل درخت عجیبی است! گویی این درخت اصلا نبات نیست! چیزی شبیه به آدمیزاد است.
وقتی می خواهند نخلی را قطع کنند، می گویند بِکُشش! بی جهت نیست که واحد شمارش نخل هم چون آدمیان، «نفر»است...
نخل تنها درختی است که اگر سَرش را قطع کنی می میرد! بر خلاف همه ی درختان که اگر سرشان را بزنی، بار و بَرگشان بیشتر هم می شود. اما نخل نه! سَرش را که قطع کردی می میرد. مهم نیست ریشه اش در خاک سالم باشد، نخلِ بی سر می میرد!
@Iran5History
آب هم اگر از سَر نخل بگذرد و به زیر آب فرو رود، خفه می شود و می میرد! مثل آدمیزاد. درخت مقدسی است... ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ «ﺩﮐﺘﺮ ﮐﺮﯾﻢ ﻣﺠﺘﻬﺪﯼ» ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻓﻠﺴﻔﻪ ی ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ!
🟢میدونستیی ۵۰۰۰ سال پیش مصری های باستان بیمارانشون رو با نون کپک زده درمان میکردن و اینو در کتیبه هاشون ثبت میکردند!
هیچکس دلیل این کارشون رو درک نکرد تا سال ۱۹۲۸ میلادی که الکساندرفلمینگ فهمید نون کپک زده به عنوان یه آنتی بیوتیک، اثر زیادی داره!
بعدا از اون داروی پنی سیلین ساخته شد!
پس از آنکه خبر قتل آقا محمد خان در اردو منتشر شد چنان انقلابی در سپاه روی کرد که هیچکس به فکر دفن آقامحمدخان نیفتاد و هر سردار یا سرکرده ای باجمعی راهی را پیش گرفتند و در نقطهای ادعای سلطنت کردند. این وضع ادامه داشت تا باباخان در عید فطر سال بعد با اعلام رسمی فتحعلیشاه تاجگذاری کرد.
و اقدام به سرکوب و مطیع کردن مدعیان اطراف نمود سپس دستور داد تا جسد آقامحمدخان که در شهر شوشی (شوشا) به امانت بود به نجف بردند و دفن نمودند.
آرام و بی صدا یک گوشه نشسته ام
و به یاد می آورم روزهای خوش گذشته ام را
راستش را بخواهی نه به تو فکر می کنم
و نه یک سر سوزن هوایت را کرده ام
فقط دلم برای خودم تنگ شده همین !
در زمان قاجار بیماری وبا در ايران پيدا شد در تبريز جان بسياری را گرفت... روحانیون و علمای تبریز در کوچه ها فرش گستردند و نذرها کرده و روضه خوانیها بر پا کردند.... یکروز پسر آیتالله تبریزی را سوار الاغ کرده و در كوچهها چرخاندند تا مردم دست و دامنش را ببوسند و به وبا گرفتار نشوند!
ولی پسر آیتالله نیز وبا گرفت و مُرد... مردم بجای اینکه به اشتباهشان پی ببرند و شک کنند گفتند: «آقا بلا را به تن فرزند خود پذيرفت تا ما را نجات دهد»!
و بر باورشان به او صدها بار افزوده شد...!»
به خلیج فارس بروید و یک مشت شن بردارید و تمام دانههای آن را بشمارید. وقتی این کار به پایان رسید مشتی دیگر بردارید و آنقدر این کار را ادامه دهید تا تمام دانههای شن ساحل را شمرده باشید.
پس از این که این کار را انجام دادید به شمال سفر کنید و همین کار را در دریای مازندران انجام دهید. و ادامه دهید تا تمام دانههای شن تمام ساحلهای سیارهٔ زمین را بشمارید.
تعداد ستارههای عالم از تعداد تمام دانههای شن تمام ساحلهای روی زمین بیشتر است. این یک حقیقت است!
یکی از این دانههای شن خورشید ماست.
و زمین یک دانهٔ شن بسیار بسیار کوچکتر است که به دور خورشید میگردد!
آیا واقعاً فکر میکنید تفاوت میان شیعه و سنی، مسیحی و یهودی، ایرانی و آمریکایی و ژاپنی در چنین شرایطی مهم است؟