یک بار، در خاطره ای دور، خودِ دوست داشتنی مان را جا می گذاریم و دیگر سراغی از او نمی گیریم. ما جایی در میان خاطرات مان، با سرزنش، با بی مهری دیدن، با از دست دادن، متوجه می شویم که «دوست داشتنی نیستیم» و آن لحظه در همان خاطره مدفون شده به خودمان قول می دهیم دیگر هیچ وقت اشتباه نکنیم و آن وقت است که شکنجه گری را در ذهن مان پر و بال می دهیم تا تنبیه مان کند. تنبیه کند قبل از آن که دیگران سرزنش کنند. ما جایی در گذشته مان، تنبیه کردن خودمان را شروع می کنیم. تصمیم می گیریم به خودمان رحم نکنیم، تصمیم می گیریم قبل از اینکه دیگران با ما نامهربان شوند، خودمان با خودمان نامهربان شویم .

✍#پونه_مقیمی
📓 تکه‌هایی از یک کل منسجم