یک نفر باید باشد که بدون ترس ، هیچگونه قضاوتی برایش همه چیز را تعریف کنی ...
تمام حرف هایی که دارد آرام آرام درونت می گندد را به زبان بیاوری ...
از آن حرف هایی که شب ها موقع خواب ، به بی رحمانه ترین شکل ممکن به سرت هجوم می آورند و رسالتشان این است که خواب را از تو بگیرند ...
حرف هایی که وسط قهقهه هم اگر یادشان بیوفتی لال میشوی !
آدم ها گاهی حرف میزنند نه برای اینکه چیزی بشنوند ، نه اینکه کمک بخواهند ...
حرف می زنند که ویران نشوند ...
حرف می زنند که آرام بگیرند ...
مانند کسی که خود می داند چه روزی قرار است بمیرد ، آرام می گیرند ...
به قول آن رفیقمان که می گفت :
حرف هایی در دلم هست که حاضرم فقط به کسی بگویمشان که قرار است فردا بمیرد ...
همین ...