تو زندگی هممون یه اسم هست که
تا اخر عمرمون هر جا بشنویم ضربان قلبمون بالا میره
نمیدونم چی شد ولی تا به خودم اومدم
دیدم تمام من پر شده از تو
مهم نیست چقدر از هم دوریم
مهم اینه که فکرت همه جاباهامه و هر جا که باشی،
قلبم،روحم، تک تک سلول های بدنم عاشق توعه
تو هیاهوی همه‌ی این ادما چشام همیشه دنبال تو میگرده
تاثیر بعضیا تو زندگی بیشتر از مدت حضورشونه
اونقدر زیاد که یه روز به خودت میای و میبینی
همه‌ی فکر و ذکرت شده یه نفر و
اون تنها دلیل تنهاییات بوده و تو
توی همه‌ی تنهاییات به اون پناه بردی
دور ترین نزدیک من،
پنهانی‌ترین دلتنگی من،
من تو رو از راه دور،
بدون هیچ عطری،
بدون هیچ لمسی،
بدون هیچ آغوشی،
دوست دارم
به قول غسان کنفانی:
‹تو اما وارد رگ هایم شدی
وهمه چیز تمام شد،
وخیلی سخت است بخواهم از تو شفا یابم
همینقدر قشنگ و مبتلا