.
شعر فقط بہـانہ است
دارم بلند بلند بہ تو فڪر میکنم
گاهی خبری
از دل ما نیز بگیری
بد نیست ...
من قصه تو را تا ابد اینگونه آغاز میکنم :
یکی بود
هنوزم هست
خدایا همیشه باشد …
من، جایِ تمام کسانی که دلتنگ نمیشوند برایت !
من، جایِ تمام کسانی که بی تابِ چشمهایت نیستن !
من، جایِ تمامِ کسانی که گفتند دوستت دارم و تو ماندی و ان ها نماندند!
من، جایِ تمامِ – یادم تو را فراموش – ها
من، اصلا جای خودِ خدا هم دلم برایت تنگ شده
تلافی کن تمام نبودنت را
وقتی تمام راه ها
بن بست بود
مرا به خیابانی بی انتها
مهمان کن…
بهار عاشقان حال تو باشد
خوشی ها ثبت احوال تو باشد
فقط یک قلب عاشق پیشه دارم
که آنهم پیشکش مال تو باشد
تو می گذری، زمان می گذرد
چه کنم با دلی که از تو
توان گذشتنش نیست؟
خوشبختی یعنی
در خاطر کسی ماندگاری
که لحظه های نبودنت را
با تمام …
دنیا معامله نمیکند
من یک شب از تو دور شدم، سوختم ز غم
خورشید از فراق تو هر شب چه میکند ؟
جنگ باشد
قحطی باشد
قهوه ام تلخ باشد
سرد باشد
چه اهمیتی دارد
تو باشی
همه چیز خوب است …
دَر دورتَرین فواصِل هَستی، نَزدیکتریٓن مخاطبِ من باش جانان
هزار دل شکند تا یکی بدست آرد
فلک طبیعت شاگرد شیشه گر دارد