mon
۱,۹۲۳ پست

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
بوسه‌ای گم کرده‌ام در پشت بام خانه‌تان

اشتباهى گر خورد بر صورتت عيبى ندارد

بازنشر کرده است.
به حرف زدن نیست بیا معاملهٔ عشق را

به لب‌ریسه با بوسه‌ای چند مزین کنیم

بازنشر کرده است.
بودنت دیر شد، دیدی چه شد؟
منی نماند، رفتم از دست خودم

بازنشر کرده است.
می‌خوانَدم، می‌رانَدم، می‌مانَدم

به یادش، ز کویش، به فکرش...

من به این قوم پر از رنگ و ریا شک دارم
به خدا گفتن‌شان وقت دعا شک دارم

از جفایی که به این مردم بیچاره کنند
به مسلمانی‌شان هم به خدا شک دارم

در پی قبله‌نما هر طرفی سجده کنند
به درستی همان قبله‌نما شک دارم

آنچنان بوی ریا در همه جا پیچیده
به نسیم خنک باد صبا شک دارم

هرچه درد است و بلا بر سر ما آمده است
من به این قصه تقدیر و قضا شک دارم

آنقدر ثانیه‌ها سخت به ما می‌گذرد
که به چرخیدن این عقربه‌ها شک دارم

جای من قعر جهنم شده در مذهب‌شان
چون به هر مسئلهٔ بی چون و چرا شک دارم

ارس آرامی
بازنشر کرده است.
به عطرآگین شدن جان به عطر بهشت

بی‌تو نشد که با تو شده‌ست اردیبهشت

بازنشر کرده است.
صبح یعنی غزل چشم تو غوغا بکند

قلبِ من هی بزند بوسه تمنا بکند

بازنشر کرده است.
دستش عطر دارد، عشق دارد، نبض دارد

به رایحهٔ اردیبهشت جان می‌دهد معشوق

بازنشر کرده است.
انقدر شل و سفت و پیچ و بازش نکن

جانا پروکسی هم انقدر ناز ندارد که شما !!

بازنشر کرده است.
تنها ایستاده در بالکن دست تکان می‌دادم

برای قسمتی از خودم که در حال دور شدن بود

بازنشر کرده است.
شب است دلم می‌خواهد صدایش بزنم

وَ به پاسخِ "جانمِ" آبدارش بگویم "هیچ"

بازنشر کرده است.
تو نیستی و شب ز کنارم نمی‌رود

بازنشر کرده است.
عید و بهار هر سال می‌آید اما چه کنم

بدون تو هیچ اُردی، اردیبهشت نمی‌شود

بازنشر کرده است.
جنس آغوشت بهشت و دست‌ها اردیبهشت

سردی دست مرا اردیبهشتت تیر کرد!

بازنشر کرده است.
معشوق، هفت اُردی به عشق را گذشت وُ

ما اندر خم یک اردی، بی بهشت مانده‌ایم