چرخاند مرا گردشِ دوران وُ... دَمَش گرم
انداخت مرا گوشهی زندان وُ... دمش گرم
گهگاه که با یادِ لبی شعله گرفتم
سوزاند مرا نغمهی باران و... دمش گرم
چون گوشِ کسی محرمِ اسرار نمیشد
آمد به دلم یادِ سلیمان و... دمش گرم
دستم نرسد تا به سرِ موی نگارم
میشد غمِ او سلسله جنبان و... دمش گرم
مجنون تر از آنم که به من خرده بگیرید
لیلای من و دستِ رقیبان و... دمش گرم
پیراهنِ من خیس شد از جور و جفایش
صد چاک شد این کهنه گریبان و... دمش گرم
پاییز هنوز از سرِ این کوچه نرفته
در سر اثر از برفِ زمستان و... دمش گرم
شاید «اخوان» دردِ مرا داشت به جانش
آن روز که میگفت «زمستان» و... دمش گرم
پیغمبرِ زیتونیِ چشمش چه اثر کرد!
کافر شده این تازه مسلمان و... دمش گرم
پروانه شدم از غمِ خودسوزیِ آن شمع
چرخاند مرا گردشِ دوران و... دمش گرم
#ارس_آرامی
Malih
زیبااااااا