مریم صالحی
۳۵۲ پست
۱۰۰ دنبال‌کننده
۲,۰۶۱ امتیاز
زن، متاهل
۱۳۵۹/۰۸/۲۹

تصاویر اخیر

موردی برای نمایش وجود ندارد.
بازنشر کرده است.
از دنیای واقعی خسته‌ام از مجازی دلسرد...!
تو در خیالم مثل یک ببر گرسنه ای که به دنبال گله آهوی پریشان با ریسه‌های بلند نوربر گردن‌هایشان هست می‌دوی و من تاریک‌ام، من جنگل‌ام...!
چرا به صدای درونم گوش بدم وقتی صدای بیرون هنگامه خیلی بهتره...؟!
گویا تو همه خونه ها یه عروس هست که از یکی ازخواهر شوهر هاش بدش میاد...!
این همه دیشب نوشتم و این همه از هر بهانه‌ای نوشتم چرا آروم نمی‌گیگیرم...!
در سرکشیدنِ نوشابه با شیشه، لذّتی‌ست که در انتقام هم هست...!
سلام وقت تون بخیر...!
یا ما را نمی‌بینی، یا ما را نمی‌یابی شب، تون بخیر خدانگهدار تون...!
به وضوح علاقه‌ای به نجات خودم هنگام خوردن شیرینی ها ندارم...!
در این سراسر غرق تباهی آفتاب و آفتابگردان، و مزرعه های سرگردان غروب می‌کند...!
بیا با هم سفر کنیم به فلات تبت. در راه برایت کتاب میخوانم...!
کدر شده‌ ام.باید بنویسم؛ چنگ بزنم به شفافیت واژه ها و جمله‌ها. همین روزها نامه‌ای برایت خواهم نوشت...!
کافی بود لطافت پرتوهای خورشید را روی پوستم احساس کنم تا کمی امید و ویتامین D داشته باشم، اما فهمیدم شب تمام‌نشدنیست...!
‏هنوز در خوابهایم درحال از دست دادن تو هستم...!
کاش ریس جمهور هندوستان در زادروز خجسته و مبارک من از هنرمندان سرشناس شون دعوت کنند و همه مردم به مدت یک هفته در شهر زیبای بمبئی به جشن و پایکوبی بپردازند. امضاء مریم...!
در گوشم قصه بگو. سرم را به سینه ات بچسبان. فشارم بده. جان از تنم ببر. مرا با خودت ببر هر کجا تا انتها...!