آرمین
۱۴۵ پست

تصاویر اخیر


نترسم که با دیگری خو کنی 

تو با من چه کردی ،که با او کنی...

مرا که 

عطر بهشتِ تنت 
بَرَد دوزخ...
چه جای 
واهمه باشد
کجا بسوزم و کِی ؟!

پدرم زندگیش را سخت سیگار کشید

گاهی اما زده می شد از آن
زیر لب زمزمه می کرد،
که آخر بار است...
سیبی از شاخه زمین می افتاد
گونه اش چین می خورد
با غمی در ته نایش می گفت:
" زندگی جاذبه ی سیگار است...!!! 

شبهای تنهایی میان کتابهایم دنبالت میگشتم

میدانستم که
کسی
جایی
از چشمانت نوشته که میگریند مرا !
به فریب و خیالی منم خوش...

من ساده بودم

آنقدر ساده که می شد زیباترین نقاشی ها را روی من کشید
جوری که موزه های جهان برای خریدنم صف بکشند
ولی حیف هر که می رسید یا تمرین امضا میکرد
یا خط خطی ام
که ببیند خودکارش مینویسد یا نه . . .

تو میرفتی و

من نگاه میکردم
هرگز این همه مرگ 
یکجا ندیده بودم . . .

نگــرانت هستـــم عشــق من

ايـن ديگـــر دست خــودم
نيست !
فصــل شيرينـــي لحظــه هاست اما،
من همچنــان
بهار که مي شــود ...
دلــم شــــور مي زند !!!

دیگر جایی برایم نیست

"تو" تمام من را گرفته ای...

کاش با هم بودنهایمان

‎را قدر بدانیم
‎به خدا قسم
‎نبودنها
‎همین نزدیکیهاست ...

کشته ی عشق زیاد است

ولی
سنگ دلان 
سکته را
علت مرگِ
همگان می گویند...

دوست داشتن هایت را کادو پیچ کردم

در گوشه ای از ذهن 
تا ظاهر زیبایش
دور کند عقلم را
از دروغ های داخلش

کیستم؟!

یک 
تکه 
تنهایی...

کاش 

بعضی ها 
غریبه می ماندند ،،،
آشنا که میشوند 
چقدر غریبت میکنند

انتهای همه پنجره ها دیوار است

آخرین پنجره را هم که خودت میدانی.....

یک جور نگاهم کرد 

انگار که از دردم 
عمری است خبر دارد
کفشش ضربان می زد،
نیش_چمدان وا شد،
پس قصد سفر دارد...