دنیا با عشق نه آغاز دارد و نه پایان ولی با عقل به روز ِ آخر که می رسی، تلخی. تلخ و ناتمام...
تلخی ِ مرگ را زیر ِ زبانت میچشی.
همین جایی که من الان دارم.
با عقل هیچچیز به پایان نمیرسد. با عشق تکلیف همه چیز از اول معلوم است.
تکلیفی جز عاشقی نیست. همه چیز مثل ِ ماه ِ شب ِ چهارده کامل است و تمام.
عشق هم نامانوس است و هم مانوس. حَذَرَت نمیدهم از آن.
عشق زن باشد یا وطن، فرقی نمیکند که ابتهاج زیباتر از همه گفته:
عشق شادی است،
عشق آزادی است،
عشق آغاز آدمیزادی است...