آرمین
۱۴۵ پست

تصاویر اخیر


زندگی دقیقا از همانجایی

شروع می شود
که یک نفر می خندد
و خنده او
با دیگران فرق دارد...

باور ابر بر آن است 

که ببارد 
بر گونه هاي
آجری دیوار ...

انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند وگرنه از درون پوک می شود و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...


و من

تنهاتر از گذشته
به راهم ادامه می‌دهم

نگو پول، نگو تحصیلات، نگو ظاهر و قیافه، نگو روابط یا مسئولیت‌های زیاد مرا از رسیدن به خواسته‌هایم باز داشته است. خودت خوب می‌دانی که تمام اینها بهانه است.

فقط یک چیز است که ما را از زندگی کردن رویاهایمان باز می‌دارد و آن ترس است. دست و پای ترس را ببند تا دست و پای خودتان باز شود.

سریعترین راه برای ایجاد تغییر، ''خندیدن'' به حماقت گذشته است.


جهان دری ست

که به رفتار باد

دست تکان می دهد
بر لولایی
که به خُلق تنگ جفتش فرو رفته است

در قفل این در
هیچ معمایی نیست

ما یک خانه معمولی داریم با دیوارهای شفاف تا چهار نفر ساکنان آن هیچگاه نتوانند خود را از چشم دیگری پنهان کنند به این ترتیب، تنهایی مغلوب می شود زیرا چنان که همه می دانند بدی در تنهایی خفته است.


دنیا با عشق نه آغاز دارد و نه پایان ولی با عقل به روز ِ آخر که می رسی، تلخی. تلخ و ناتمام...


تلخی ِ مرگ را زیر ِ زبانت می‌چشی. 
همین جایی که من الان دارم. 
با عقل هیچ‌چیز به پایان نمی‌رسد‌. با عشق تکلیف همه چیز از اول معلوم است. 

تکلیفی جز عاشقی نیست. همه چیز مثل ِ ماه ِ شب ِ چهارده کامل است و تمام. 
عشق هم نامانوس است و هم مانوس. حَذَرَت نمی‌دهم از آن. 
عشق زن باشد یا وطن، فرقی نمی‌کند که ابتهاج زیباتر از همه گفته: 
عشق شادی است، 
عشق آزادی است، 
عشق آغاز آدمیزادی است...

ابدیت من 

در توست...

چه فرقی دارد

بودن یا نبودنم
وقتی که اقیانوس خیالت
از امواج خاطراتم
خالی ست


گاهـی بـغـل کـن

وســعت تنــهایـی ات را ...
گاهی ، "وفــاداری" بـــه جـــز
"تنــهایــی" ات نیــست ...

آفتاب  تويي

طلوع كن در وجودم...

حقیقت دارد 

تو را دوست دارم !
و از حدس و گمان‌های تو  ویران نمی‌شوم،
نامِ تو مرا کفایت می کند

نمیدانم چرا اما...

به قدری دوستت دارم
که ازبیچارگی گاهی
به  حالِ خویش می گریم!