ریحانه
۷۵۸ پست
۳۹ دنبال‌کننده
۷,۶۱۲ امتیاز
زن، مجرد
شاد
زندگی با خانواده
سربازی رفته ام
سیگار نميکشم
گرایش سیاسی ندارم
بالا

تصاویر اخیر

بچه : مامان، چرا لباس عروس سفیده؟

چون بهترین روز زندگیشه
پس چرا لباس داماد سیاهه؟
.
.
.
.
.
برو گمشو تو اتاقت درستو بخون...
دلتنگ توام
پتوشناسی

اگر با يک پتو خوابيدي و موقع بيدار شدن دو پتو روي خودت ديدي
بدان که آن مهر مادر است

اگر با دو پتو خوابيدي و با يک پتو بيدار شدي
بدان که آن از مردم آزاري کسي نيست جز برادرت

و اگر با يک پتو خوابيدي و بلند شدي و ديدي که بيست پتو رويت هست
بدون که خواهرت داره اتاق رو تميز مي کنه

و اگر با پتو خوابیدی و بيدار شدي و ديدي هيچ پتويي روت نيست
مطمئن باش که با پتوي بابات خوابيده بودی

اگر بي پتو خوابيدي و بي پتو از خواب بيدار شدي، مطمئن باش جز همسرت کسي ديگه تو خونه نبوده
مشاهده ۷ دیدگاه ارسالی ...
جوراب:

ج: جوانمردی و فتوت
و: وارستگی
ر: رحم و رحمت
ا: انسانیت
ب: بزرگی وعظمت

این است آنالیز جوراب روز مرد

پیشاپیش روز مرد مبارک
جلوی رستوران نوشته بود غذا حاضر است

منم رفتم تو گفتم شامو بکش مردیم از گشنگی

متاسفانه رفتارشون در خور شخصیت من نبود ک مجبور شدم محل رو ترک کنم
مرده از ترس زنش اسم زن دومشو تو گوشیش A10A سیو کرده....

بعد از تحقیقات عظیم ، محققان دریافتند منظورش آتنا بوده ...!!!!
الله اکبر....

انیشتین چنین نبوغی نداشته که مردای ایرانی دارن ...!!!
دلم ضعـف می‌رود ...
براے لحظہ‌اے ڪہ
بہ قصـدِ بوسیـدنم
نزدیڪ می‌شـوے ....
و طـوفانِ عشـق‌وهــوس
بپا می‌ڪنی..
و درسـت زمانی‌ڪہ لب‌‌هایم
بی‌تـابِ بـوسیـده شدننـد،
تنـهانفـس‌هایـم را بـو می‌ڪشـی...
و مُهــر لبـت را بر پیشانیـم می‌نشانی...

دور می شود
گُر می گیرم
گره می خورم به پنجره روبرو
زل می زنم به پیچ جاده
کلماتم عقیم می شود
وشعر نا تمام
می ایستم و باز
دقیقه ها را می دوم تا ته جهان
دستهاش را که
نداشته باشم
قد می کشم به سویش
طوری که
دور شود
زاویه ی دوست داشتنش
در چشم هام تغییر نمی کند
دوست داشتنت
دلي
احساس لطيفِ دخترانه
عزمي
و
شيطنتي كودكانه
مي خواهد
من برايِ
بايد تمامِ نقش هاي دنيا را
بلد باشم
مرد باشم
زن باشم
دختر باشم
كودك باشم...
بگذار بگویم
که می کنی،
گریه ام می گیرد.
خنده ات که بگیرد،
حالم از همیشه بهتر است...
می بینی زندگی ام را؟
به دلت بند است؛
بند دلم...
خیلی زیباست
"یخی که عاشق خورشید شد"

زمستان تمام شده و بهار آمده بود؛
تکه یخی کنار سنگی بزرگ جای خوبی برای خواب داشت؛
از میان شاخه های درخت، نوری را دید
با خوشحالی به خورشید نگاه کرد و با صدای بلند گفت: سلام خورشید...من تابحال دوستی نداشته ام با من دوست می شوی؟

خورشید گفت: سلام، اما…
یخ با نگرانی گفت: اما چه؟

خورشید گفت: تو نباید به من نگاه کنی،
باور کن من دوست خوبی برای تو نیستم
اگر من باشم، تو نیستی! می میری، میفهمی؟

یخ گفت: چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی؟!
چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی؟!

روزها یخ به آفتاب نگاه کرد و کوچک و کوچک تر شد؛
یک روز خورشید بیدار شد و تکه یخ را ندید؛
از جای یخ، جوی کوچکی جاری شده بود
چند روز بعد از همان جا گلی زیبا به شکل خورشید رویید...
هر جا که خورشید می رفت گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد،
گل آفتابگردان هنوز عاشق خورشید است…
دوستت دارم و از گفتن ِ آن معذورم !

بدترین عشق،همین رابطه‌ی پنهانی‌ست...
و خــــواب ...؟

آخـــرین نشـانی ســـت ....

کــه هر شــــب می روم ....

تـــا تُـــو را ....

در آن پیــــدا کــــنم .....!!!
مشاهده ۷۷ دیدگاه ارسالی ...
  • ریحانه

    حیف خانم اینجاست وگرنه میگفتم اگه ببینه ...قابلمه کجام میره

    بگو راحت باش. من نگاه نمیکنم

  • ♔یاســــین♔

    حیف خانم اینجاست وگرنه میگفتم اگه ببینه ...قابلمه کجام میره

    بگو راحت باش. من نگاه نمیکنم


    هرچند قابلمه کوچیکه بود ولی برا شخصیت خودم خوب نیس

هوایم را ڪہ دارے
در هوایت بچـہ می شوم
می خواهم
ڪَفتـہ باشم؛
پُزِ داشتنت را بـہ خواهم داد
شوخی ڪہ نیست;
امنترین تڪیـہ ڪَاه را دارم
بڪَذار تمام دنیا حساب ڪار دستشان بیاید!!!

من که جز هم‌نفسی با تو ندارم هوسی

با وجود تو چرا دل بسپارم به کسی