دور می شود
گُر می گیرم
گره می خورم به پنجره روبرو
زل می زنم به پیچ جاده
کلماتم عقیم می شود
وشعر نا تمام
می ایستم و باز
دقیقه ها را می دوم تا ته جهان
دستهاش را که
نداشته باشم
قد می کشم به سویش
طوری که
دور شود
زاویه ی دوست داشتنش
در چشم هام تغییر نمی کند

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.