دلم ضعـف می‌رود ...
براے لحظہ‌اے ڪہ
بہ قصـدِ بوسیـدنم
نزدیڪ می‌شـوے ....
و طـوفانِ عشـق‌وهــوس
بپا می‌ڪنی..
و درسـت زمانی‌ڪہ لب‌‌هایم
بی‌تـابِ بـوسیـده شدننـد،
تنـهانفـس‌هایـم را بـو می‌ڪشـی...
و مُهــر لبـت را بر پیشانیـم می‌نشانی...

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.