▪️منتظر عجیب ترین و غیر قابل باور ترین ها باشید
منطقه ی ما و جهان ما،
زمان و مکانی که از آن حرف میزنیم
پر است از عجایب،
عجایبی که به زودی دوستان ما را خوشحال
و دشمنان ما را عزادار خواهد کرد...
▪️انقلاب اسلامی فجری است که بامدادی در پی خواهد داشت.
▪️خیلی این انقلاب چیز عجیبی است، حالا حالاها دردسرها برای اربابان دنیا خواهد داشت.
ما در واپسین روزهای آخرالزمان هستیم.
"مردی از قم" ، پرچم براندازی بلند کرد و جوان هایی با او همراه شدند و پس از چهل سال جغرافیای #مقاومت به راه انداخته و خودشان را "براندازان نظم نوین جهانی" معرفی کردند.
امروز را نبین که فضای رسانه ای ایران اشغال است،
ما فاتح آخرالزمانی ترین نبرد تاریخ خواهیم بود
همه این اتفاقاتی که این روزها در حال روی دادن است درد زایمان تشکیل ایران بزرگ است آنهایی که نمیدانند بدانند و آنهایی که فکر میکنند با این کارها میتوانند ایران را چند پاره کنند به یاد داشته باشند که این درد هم به پایان میرسد و ایران بزرگ تشکیل خواهد شد.
جهان و تحولاتش به شکل عجیبی به سمت مشترک شدن سرنوشت انسانها سیر میکند؛ به سمت دردها و دلمشغولیهای مشترک. هر معرکهای دو جبهه دارد و هر انسانی یا این سو است یا آنسو. همه اینها مقدمه یک اتفاق جهانی است که مسئله مشترک انسان و تاریخ را برای همیشه حل خواهد کرد. آخرین تیری که در چلّهی کمان خلقت نهاده میشود، آنهنگام شلیک میشود که همهی انسانها معرکهی حقیقی و دو سوی حق و باطل معرکه را بشناسند و هیچگاه در تاریخ مثل امروز چنین نبوده است.
فرزندی که در زهدان تاریخ منتظر تولد است، با درد بسیار متولد میشود. دردهای بزرگِ الان مقدمه اتفاقات بزرگ و فراتر از تصور ما در آینده است.
امسال فتح الفتوح داریم، نبردی بیامان در دامنههای مرزهای ناپیدا و پیدای این جهان شکل خواهد گرفت،
نبردی میان خیر و شر، نبردی میان روز و شب که در آن خورشیدها خواهند درخشید و تازیانه به دست، شیطان سیاه و تاریک را از این دامنههای زمین خواهند راند...
در این نبرد زنگار از روزگار خواهیم زدود، همه خواهند دید که سربازان تو همچنان پا در رکاب مانده و منتظر تاختن به دشمن هستند...
امسال فتح الفتوح داریم و چه کسی میداند که چه پیش خواهد آمد اما میدانیم هرچه پیش بیاید ما پیروز میدان هستیم . چرا که ما در سمت درست تاریخ و در روشنترین نقطه آن ایستادهایم و قد برافراشته و دست افشاندهایم که یاران ما، همان مردمان نیک نهاد و نیک پندار و نیک کردار که در اندیشه آنها حقیقت متبلور شده است یاد گرفتهاند که چگونه باید دشمن را مغلوب کنند.... #به_یاد_فرمانده
آقای حاج شیخ اسماعیل جاپلقی گفت: جوانی به عتبات رفته و شش ماه در آن جا بود. در ابتدای ورود، شبی در خواب دید در وادی السلام نجف است و کاغذهایی از آسمان میریزد و مردگان جمع میکنند؛ ولی یک نفر ایستاده و هیچ اعتنایی به آنها نمیکند. جوان گفت: نزدیک رفته، پرسیدم: این کاغذها چیست؟ جواب داد: دعای مسلمانان دنیا که میگویند: اللهم اغفر للمؤمنین والمؤمنات. به این صورت برای مردگان میآید؛ این کاغذها، برات آزادی از آتش جهنم است.
پرسیدم: چرا شما استفاده نمیکنید؟ گفت: من پسری دارم که شب شبهای جمعه یک کاسه آب برای من میفرستد، این کاغذها را برای کسانی که کسی را ندارند، میگذارم.
پرسیدم: اسم پسرت چیست؟ گفت: حسین و در نزدیکی صحن، بساط خرازی پهن میکند. صبح که از خواب بیدار شدم، به نشانی ای که گفته بود رفتم و آن جوان را دیدم.
گفتم: شما پدر دارید؟ جواب داد: نه، مدتی است که از دنیا رفته است. پرسیدم: برایش خیرات میفرستید؟ گفت: من چیزی ندارم، فقط شبهای جمعه یک کاسه آب به نیت او میدهم. پس از شش ماه، دوباره همان منظره را در خواب دیدم؛ ولی این بار، آن مرد که از آن کاغذها برنمیداشت، برمیداشت.
پرسیدم: شما که گفتید این کاغذها را برای افرادی میگذارم که کسی برایشان خیرات نمیکند، پس چرا حالا برمیداری؟
گفت: دو هفته است که آب برایم نیامده. صبح که از خواب بیدار شده و از احوال آن جوان جویا شدم، گفتند: دو هفته قبل از دنیا رفته است.
به پیشگاه ارواح همه ی گذشتگان و حق داران ، صلواتی اهداء نماییم .
هر سال
بیشتر از سال گذشته
میفهمیم
چه کسی در میانمان نیست؛
دلتنگیهایمان،هر سال بیشتر میشود
و آتش داغ تو بیشتر میشود
اما خاموش، هرگز...
ای فراق مقدس
امسال هم گذشت
در حسرت تصور لبخند شما!
هر سالی که میگذرد،تکهای ازما
درآن سال جا میماند..
شما را نمیدانم،
اما ما هنوز در همان سالی که رفتید، ماندهایم ...
Parsa
جهان و تحولاتش به شکل عجیبی به سمت مشترک شدن سرنوشت انسانها سیر میکند؛ به سمت دردها و دلمشغولیهای مشترک. هر معرکهای دو جبهه دارد و هر انسانی یا این سو است یا آنسو. همه اینها مقدمه یک اتفاق جهانی است که مسئله مشترک انسان و تاریخ را برای همیشه حل خواهد کرد. آخرین تیری که در چلّهی کمان خلقت نهاده میشود، آنهنگام شلیک میشود که همهی انسانها معرکهی حقیقی و دو سوی حق و باطل معرکه را بشناسند و هیچگاه در تاریخ مثل امروز چنین نبوده است.
فرزندی که در زهدان تاریخ منتظر تولد است، با درد بسیار متولد میشود. دردهای بزرگِ الان مقدمه اتفاقات بزرگ و فراتر از تصور ما در آینده است.
Parsa
ممنونم