و صد سال بعد شاید،
پیدا کردم رنگها را
و فراموش کردم
خاکستری ها را،
شاید دیگر سیاه نپوشیدم
و گلهای پیراهن سفیدم را
در حیاط خانه کاشتم؛
صد سال دیگر شاید
جمع کردم لباس
تنهایی هایم را
از روی بندِ
حسرت و آه و آرزو؛
صد سال بعد از اکنون،
شاید زنده شدم
بعد از این همه مردن،
بعد از این همه نشدن.🌸🌱

بازنشر