نه سراغی
نه سلامی
نه خبری
میخوام قدر یه قاصدک
از تو اثری میخوام
خواب و بیدار
شب و روز به دنبال منه
جز مگر یار سفر کرده میخوام؟
در خودم هر چه که فرو رفتم
موندم کافیه رو به بیرون زدن
از خودم دری میخوام
بعد عمری که قفس وا شد
و آزاد شدم تازه برگشتم
و دیدم که مری میخوام
سر به راهم تو منو سر
به هوا میخوای پس
نه راهی
نه هوایی
نه سری
میخوام چشم در شوق تو
بیدارتری میخوام
دل در دام تو افتاده تری میخوام
در زمین ریشه گرفتم که سرافراز شم
بی تو خشکیدم و لطف تبری میخوام

بازنشر