💢هفت سالی می شد که راه نرفته بودم
پزشک پرسید :
این چوب ها چیست ؟
گفتم: فلجم
گفت: آنچه تو را فلج کرده، همین چوب هاست!

سینه خیز، چهار دست و پا، قدم بردار و بیفت

چوب های زیبایم را گرفت
پشتم شکست و در آتش سوزاند
حالا من راه می روم …
اما هنوز هم وقتی به چوبی نگاه می کنم،
تا ساعت ها، بی رمقم ...

✍برتولت_برشت

بازنشر