دختر زیبای پاییز 2-23
حاج آقا که برگشت اتاق دو تا پوشه دستش بود گذاشت رو میزم و گفت اینا رو واسه فردا صبح آماده کن باید اول وقت برم جلسه هیئت مدیره .
چشم آماده میکنم فقط طول میکشه تو تایم کاری آماده نمیشه، از طرفیم امشب میخوام برم خونه خواهرم سرویس پرسنل که بره .....
اشکال نداره اینا رو که تموم کردی، آژانس بگیر و برو خودمم به نگهبانی میگم.
ممنون حاج آقا. تو دلم قند آب شد که برنامه ی موندم اینطوری جور شد و بعدشم حرف و حدیثی نبود.
مشغول شدم که قبل اومدن جواد بتونم کارا رو تموم کنم .چون با اومدن جواد دیگه کار بی کار .
یک ساعت بعد رفتن همه، سر و کله آقا جواد پیدا شد . دو تا نسکافه داغ و کیک هم همراه خودش آورده بود.
درب اتاق رو براش باز کرد ....
به به خانم خانما ببین جواد چه کرده ؟
دست شما درد نکنه . فقط لطفا یه بیست دقیقه ساکت بشین چیزی نگو من این پرونده رو تموم کنم فردا صبح باید تحویل بدم بعدش هرچی تو بگی همونه
مطمئنی؟
بله. بعدش ششدانگ در خدمت شمام و گوش به فرمان .
باشه .
مشغول شدم تا سریع تمومش کنم و بفهمم چی میخاد بگه که اینهمه اصرار به موندنم داشت.
اینم از این و تمام ....

بازنشر