آدمی که تصمیم‌ گرفته بره چمدونشو جلو چشم‌ تو نمیبنده
یهو از خواب بیدار میشی
میبینی لباساش نیس کفشاش نیس
لیوانش مونده رو میز کلیدش مونده کنار در
صدای خنده هاش مونده تو گوشت...
  • *๑Khatereh๑*

    ولی واقعا چطوری دلتون تنگ نمیشه؟!
    چطوری انقدر صبورین؟!
    چطوری انقدر بی‌تفاوتین؟!
    چطور میتونین رها کنین آدمایی رو که دوستتون دارن؟!
    بعد راحت نفس بکشین..! راه برین..! بخندین..! غذا بخورین..! تفریح کنین..! یا از زندگی لذت ببرین..!
    شاید مشکل از اینجاست، که شما اصلا ما رو دوس ندارین..!
    وگرنه آدم وقتی یکی رو دوس داشته باشه، هم دلتنگ میشه..! هم بیقرار..! هم سِمِجْ..!
    هم احساس خفگی میکنه..!
    هم پاهاش جون راه رفتن نداره..!
    هم خنده رو لباش نمیاد..!
    هم آب خوش از گلوش پایین نمیره..!
    و هم دنیا براش میشه زندون..!
    آره شاید مشکل از اینه که اونقدری که ما دوستتون داریم، شما دوستمون ندارین...😊🌹

دیدگاه غیرفعال شده است.