زیر باران با خیالت رمز و رازی داشتم
با دو چشم مست تو راز و نیازی داشتم
با تمنای رخ زیبایی تو ناز آفرین،
غرق دریایی نیاز و چشم نازی داشتم
شانهات را آرزو کردم که بغضی بشکنم
با دلی باران زده پر سوز سازی داشتم
شب که آمد کوچهها رنگ نگاهت را گرفت
همچو شبگردان نوای دلنوازی داشتم
تا سحر در معبد چشمان تو دیوانهوار
بیدل و شیدا چه شوری در نمازی داشتم
در میان شعلهها، آتش بجان، پروانهوار
گرد شمع روی تو سوز و گدازی داشتم
ناز شست ماه رویت ای گل رعنای من
همچو بلبل نغمههای یکه تازی داشتم
چون کبوتر خسته در پایان یک پرواز تلخ
دل به سودای شکار شاهبازی داشتم
#ارس_آرامی
صغری
خیلی قشنگه
mon
سلام
صغری
سلام به روی ماهت
mon