..
دیده شود حالِ من اَر چشم شود گوشِ شما
من خَمُشَم، خسته گلو، عارفِ گوینده بگو
زانکه تو داوود دَمی، من چو کَهَم رفته زِ جا
رَستم از این نَفس و هوا، زنده بِلا مُرده بِلا
زنده و مُرده وطنم نیست به جز فضلِ خدا
رَستم از این بیت و غزل، ای شه و سلطانِ اَزَل
مُفتَعِلُن مُفتَعِلُن مُفتَعِلُن کُشت مرا
..
Reyhaneh
ای کاش پستا عمومی نمیشد.. توو چاردیواری خودت ب چوخ برو اما جلو بقیه جیکت درنیاد.. تا جاییکه میشه همین باش.
Reyhaneh
چقد از اون آدمی ک بودم فاصله گرفتم.. اما هنوز آتش زیر خاکستر رو دارم..
シ
شما همون ریحانه هم میهن هستی؟
Reyhaneh
نه