مشكلات بخش ثابتى از زندگىاند. مشكلات هيچ وقت متوقف نمىشوند؛ صرفاً تغيير مىكنند يا به روز مىشوند.
خوشحالى به دنبال حل كردن مشكلات به دست مىآيد. كلمهى كليدى در اين جا "حل كردن" است.
اگر از مشكلات فرار مىكنيد يا احساس مىكنيد كه مشكلى نداريد، در اين صورت فقط خودتان را مىآزاريد.
اگر حس مىكنيد مشكلاتى داريد كه نمىتوانيد حل كنيد، به همين ترتيب باعث آزردگى خودتان خواهيد شد. نكتهى سرّى، "حل كردن" مشكلات است؛ نه اين كه اصلاً مشكلى نداشته باشيم.
ببینید که چه روزگاری شده! پیش از اینها، انسان کار میکرد به خاطر آنکه بتواند زندگی کند؛ حال، انسان خود را زنده نگه میدارد فقط برای آنکه بتواند کار کند.
پیش از اینها، هدف ما از نُه ماه کار کردن ملایم و عاقلانه، سه ماه زندگی کردن در ییلاق بود؛ حال هدف شما از اینکه گاهی به پزشک سر میزنید و معاینهی کامل میکنید این است که بتوانید باز هم، هر صبح تا شب، سخت و جنون آمیز کار کنید، حتی جمعهها...
این ناانسانی شدن زندگی، حتی رودها را بیصدا کرده است.
نمیشه بچهای داشت و از جهان، اونطوری که هست، متنفر بود؛ چون این همون جهانیه که ما بچهای توش آوردیم. بچه باعث میشه ما به جهان توجه کنیم، به آیندهاش فکر کنیم، با اختیار به آشفتگیهاش محلق بشیم و حماقتهای بیدرمانشو جدی بگیریم.
با سلام و عرض ادب
حضور محترم شما دوست گرامی
از شما دعوت می کنم در گروه ما عضو بشید و در کنار
دوستان بهترین لحظات رو داشته باشین
با آرزوی بهترین ها برای شما و دوستان
با تشکر و سپاس
لینک گروه لینک
انسان وابسته به آن چیزی است که مال اوست، و از فکر از دست دادنش دچار ترس میشود. ترس و امید لازم و ملزوم یکدیگرند. اگر امید را از دست بدهیم، حس ترسیدن را هم از دست خواهیم داد زیرا دیگر چیزی برای ترسیدن وجود ندارد.
در این سرزمین، سرنوشت خوشی نداریم. فکر میکنم که تو هم با من موافق باشی. امّا تا زمانی که زنی و مردی به هم میگویند 《دوستت دارم، دوستم داری؟ 》شاید هنوز بشود امیدوار بود.
مرگ همیشه شوکه کننده است! به چشم بههم زدنی زندگی میپره! به همین سادگی! هیچ جایی واسه قایم شدن نیست. چیزی به عنوان امنیت وجود خارجی نداره!
ممکنه به نظر ضد و نقیض بیاد، امّا اکثراً با مرگ اونایی که رابطهمونو باهاشون به نهایت رسوندیم راحتتر کنار میایم، تا با مرگ کسانی که رابطهمون باهاشون به حد رضایت نرسیده، اونایی که کار ناتموم باهاشون داشتیم.
زندگی گذراست، همیشه و برای همه. ما همیشه مرگ را با بدنهایمان حمل میکنیم. امّا احساس کردنش، احساس کردن مرگی خاص با نامی خاص... این چیز دیگری است. همیشه وقتی به نظر میرسه کامل زندگی نکردیم، مردن سختتره.
این اصل اساسی را شروع کنید که شما نیازی به تأیید کسی ندارید. درست است؟ بله، اگر کسی شما را دوست ندارد، زندگی شما نابود نمیشود. شما میتوانید شادمانه قدم بزنید، کتاب بخوانید، رمان بنویسید، ورزش کنید، روی چمنها دراز بکشید، غروب را تماشا کنید، میتوانید با شخص خودتان شاد باشید.
زمانی که به این درک برسید، از نگرانی اینکه دیگران در مورد شما چه فکر میکنند رها میشوید.
زمانی که احساسهای بد به سراغتان میآیند (خارج از کنترل ما)، درک کنید که اینها بوی خواستن تأیید دیگران را میدهند و به یاد بیاورید که شما نیازی به تأیید دیگران ندارید. بدون آن هم انسان خوبی هستید.
در شوق تأیید دیگران، زندگی ما رنج آور میشود و ما نیازی به این رنج نداریم.
آرش ( گروه لاله های سرخ )
لینک
حرف گپ
تولدت مبارک🌹