ذهــــن زیبا

ذهن زیبا من بیشتر

ذهــــن زیبا
هنر و فرهنگ
۱۹۰ پست
۳۵ مشترک
۱۳ پسند
عمومی

رتبه گروه

مبنای تعداد کاربر رتبه ۸۹
مبنای تعداد هوادار رتبه ۱۲۶
مبنای تعداد ارسال رتبه ۸۵

گروه امروز فاقد فعالیت بوده است.

کاربر فعال ماه مشخص نمی‌باشد.

بازنشر کرده است.
ای دیر به دست آمده بس زود برفتی
آتش زدی اندر من و چون دود برفتی

چون آرزوی تنگ‌دلان دیر رسیدی
چون دوستی سنگ‌دلان زود برفتی

زان پیش که در باغ وصال تو دل من
از داغ فراق تو برآسود برفتی

ناگشته من از بند تو آزاد بجستی
ناکرده مرا وصل تو خشنود برفتی

آهنگ به جان من دلسوخته کردی
چون در دل من عشق بیفزود برفتی

بازنشر کرده است.
همچو چنگم سر تسلیم و ارادت در پیش

تو به هر ضرب که خواهی بزن و بنوازم

همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت
آنچه در خواب نشد، چشمِ من و فکرِ تو بود...!

- سعدی💙
پریشان دِماغیم، ساقی کجاست
شراب ز شب مانده باقی کجاست

بیا ساقیا، مِی به گردش در آر
که می خوش بوَد خاصه در بزم یار



‌الدین_آرتیمانی
بازنشر کرده است.
شاید قدحے پر ڪنم از اشڪ ندامت

مے نیست در این میڪده، بگذار بگریم

ے
بازنشر کرده است.
هر چند پرستیدن بت

مایه کفر است

ما کافر عشقیم

گر این بت نپرستیم ...

سلام
شب همگی بخیر
سلام

گروه من ذهن زیبا هست
اگه تمایل دارین عضو بشید
لینک
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
این نامه فقط به رسم استقبال از تو است،

برای اینکه به تو بگوید یک روز بدون تو

روزی‌ست که تمام نمی‌شود!

شهری‌ست بدون باغ

زمینی‌ست بی‌آسمان

و برای اینکه به تو بگوید

هرگز هیچ‌ چیز ما را از هم جدا نخواهد کرد؛

در این دنیا، به هم گره خورده‌ایم.

شب‌ خوش!

قلبت را می‌بوسم...



| آلبر کامو |
بازنشر کرده است.
سیگار پر دُخان و ناز پری رخان

این هر دو در کشاکش دوران

کشیدنی ست...



| نصرت رحمانی |
بازنشر کرده است.
رفت روی تخت و خوابید.

غمش هم

جای دیگری نداشت برود،

کنارش دراز کشید.



| هاروکی موراکامی |
بازنشر کرده است.
تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت

من مست چنانم که شنفتن نتوانم...



| محمدرضا شفیعی کدکنی |
بازنشر کرده است.
یه وقت‌هایی، یه گوشه‌هایی از دنیاتون رو قایم کنید و پیش خودتون نگه‌اش دارید!

یه آهنگ‌هایی رو تنهایی گوش کنید، یه فیلم‌هایی رو تنهایی نگاه کنید، یه خیابون‌هایی رو تنهایی قدم بزنید!

شاید بعدها...

لازم بشه آدم تو گوشه‌هایی از زندگی‌اش باشه که اونو یاد هیچ‌کس نمی‌ندازه...



| محمد رحیم نواز |
بازنشر کرده است.
فکر می کردم

در این ظهر تابستانی

همان تاپ سفیدت را

که مثل تکه ای ابر می نشیند

بر نیم تنه ی آفتاب

بر تن کرده باشی

اما تو باز هم

غافلگیرم کرده ای

با این ساتن نازک قرمز

و چند تشبیه دست اول را روی دستم گذاشته ای

من را به شب عید می بری

به ماهی سرخ سه دمی که در تنگی بلور می رقصد

به عصر ولنتاین وشاخه رزی فرانسوی که فروشنده قیمتش را بالا برده

آری

تنها تو می توانی

اینگونه در شعرهای من

دو فرهنگ را به زیبایی به هم گره زنی!



| محسن حسینخانی |‏
بازنشر کرده است.
هربار که نگاهت می‌کنم

جمله‌ای آشنا

به ذهنم خطور می‌کند:

در این سرزمین ،چیزی هست که ارزش زندگی کردن دارد...



| محمود درویش |