" احببتک بکل الطرق و اولها الصمت"
به همهی روشها دوستت داشتم
و اولینش سکوت بود...
| محمود درویش |
دلم بدون تو غمگین و با تو افسرده است
چه کردهای که ز بود و نبودت آزرده است
به عکسهای خودم خیرهام، کدام منم؟
زمانه، خاطرههای مرا کجا برده است
| فاضل نظری |
آن کلمهی دردناک را گفت
ساکت شدم
از اتاق بیرون رفتم
سهسال بعد
برگشتم
مهمانها رفته بودند
کلمه
آنجا بود
| سارا محمدی اردهالی |
یک روز
آخرین کسی که
تو را میشناخت خواهد مُرد
وخاطره ی تو فراموش خواهد شد
| اروین دی یالوم |
دوست داشتم برای سالیانی که با تو بودهام،
به احترام تمام حادثههایی که در ولیعصر قهقهه زدیم،
به خاطر ایستگاه تئاتر شهر و سرودهها و آواز خوانیات،
بخاطر اولین قرارمان در پارک ساعی،
به احترام دستانی که موهایت را نوازش کرد
و گوشی که صدای تپش قلبت را شنید،
بخاطر آن پیرمرد که بهمان گفت "خوشبخت شوید"،
به احترام اشک شوقی که بخاطر این جمله در چشمانم حلقه زده بود،
برای تمامی داستان خوانیام در شب های تاریکت،
برای چشمهایی که در طولِ فیلم سراسر تو را تماشا میکرد،
برای آن بعد از ظهر بارانی تهران و عطر موهایی که مستت کرده بود
و آن چاییِ روضه حتی...
به احترام واژههای شعرم
و برای دوست داشتنی که یک زمان همه غبطهاش را میخوردند،
مرا عاشقانهتر ترک میکردی....همین.
| حمید سلیمی |
گاهی در وجودمان
به قبرستانی محتاجیم
برای چیزهایی که درونمان می میرند...
| محمود درویش |
آرزو مرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت
غم نمیگردد جدا از جانِ مسکینم هنوز...
| رهی معیری |
" أحبک طبعا
و إلا ماذا یمکن أن أفعل
فی وطن منهوب وحزین... "
آری، قطعا دوستت دارم
وگرنه در وطنی غمگین و غارت شده
چه میتوانستم بکنم..؟!
| عبدالعظیم فنجان |
میدونی آدم کِی احساس تنهایی میکنه؟
وقتی میخواد یه نفر رو بیشتر از خودش دوست باشه.
میدونی آدم کی فرو میریزه؟
وقتی میفهمه به خاطر دوست داشتن یه نفر از قبل تنهاتر شده.
| پویا جمشیدی |
خداوندا تمام حرف های جهان
یک طرف
این راز یک طرف:
آیات شما چه قدر،
شبیه به لبخند اوست.
| شمس لنگرودی |
من بی تو نیستم، تو بی من چه می کنی؟
بیصبح ای ستارهی روشن چه میکنی؟
شب را به خوابدیدن تو روز میکنم
با روزهای تلخ ندیدن چه میکنی؟
این شهر بی تو چند خیابان و خانه است
تو بین سنگ و آجر و آهن چه میکنی؟
گیرم که عشق پیرهنی بود و کهنه شد
میپوشمش هنوز، تو بر تن چه میکنی؟
من شعله شعله دیدهام ای آتش درون
با خوشه خوشه خوشهی خرمن چه میکنی!
پرسیدهای که با تو چه کردم هزار بار
یک بار هم بپرس تو با من چه میکنی؟!
| مژگان عباسلو |
تو بگو وصف لب یار، گناهش با من
تو بخوان نغمه ی دلدار، گناهش با من
تو بیا مست در آغوش من و دل خوش دار
مستی ت با بغلت هر دو گناهش با من
تو مرا گرم بخوان گرم بگیرم در بر
مردمان هر چه بگویند، گناهش با من
تو بمان در بر من محرم اسرارم باش
گر بگویند گناه است، گناهش با من
روز محشر که خدا نامه ی ما می بیند
به شعف گویداز این عشق گناهش بامن
| حسین منزوی |