vadi-eshgh
۱۶۲ پست
۴۸ مشترک
۲۲ پسند
عمومی

رتبه گروه

مبنای تعداد کاربر رتبه ۶۲
مبنای تعداد هوادار رتبه ۶۵
مبنای تعداد ارسال رتبه ۸۸

گروه امروز فاقد فعالیت بوده است.

کاربر فعال ماه مشخص نمی‌باشد.

بگذار چنان از خواب بر ایم
که کوچه های شهر
حضور مرا دریابند
دستانت آشتی است
ودوستانی که یاری می دهند
تا دشمنی
از یاد برده شود
پیشانیت ایینه ای بلند است
تابنک و بلند،
که خواهران هفتگانه در آن می نگرند
تا به زیبایی خویش دست یابند..
بازنشر کرده است.
شعبه ای از صادرات قند کشور با من است
از لبانت می نویسم شعر و صادر می کنم
1
2
1
ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﺑﺎ ﻣﻌﺬﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ !
ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ !
ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﺑﺎ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﻏﺮﻭﺭﺕ ﻧﮕﻬﺶ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯼ !

ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺭ ﭼﻬﺎﺭﻡ …
… ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻪ ﻣﯿﺸﻪ ، ﻧﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﮑﻨﯽ !
ﭼﻮﻥ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﻤﻮﻧﻪ ﺑﺎﺯ ﻣﻮﻗﺘﯿﻪ !
ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺶ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﺩ ﺑﺮﻩ ،
ﻣﯿﺮﻩ !
ﺑﻔﻬﻢ !
ﭘﺲ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻭ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻮ :
ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ .
ﺑﯿﺸﺘﺮﺵ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯽ ﺍﺭﺯﻩ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ
این دوستت دارم
گفتنت
مثل موفق باشید
آخر امتحان
دیفرانسیل و انتگرال
است
یا حرف دکترا
که می‌گویند چیزی نیست خوب می شوی
تـو دلیل لبخندهای مـن هستی

اگر مـن هم دلیل لبخندهای تـو هستم

پس هرگز از خندیدن دست بر ندار
گمان می‌کنم هر آدمی
باید پشت پنجره اتاقش.
یک گلدان گل شمعدانی داشته باشد؛ که هر بار گل‌هایش خشک می‌شود و دوباره گل می‌دهد.
یادش بیفتد که روز‌های غم هم به پایان می‌رسند!
به کسی اعتماد کن که
اندوه پنهان شده در لبخندت
عشق پنهان شده در خشمت
و معنای حقیقی سکوتت را بفهمد ...
مهم نیست که کجا و

چجوری زندگی میکنی !

مهم اینه که تو قلبت

احساس خوشبختی کنی

و چشمت به زندگی کسی نباشه
زندگی همچون بادکنکی است در دستان کودکی
که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتنش را از بین میبرد
تنهایی سطر آخر شعرهای من است همیشه دلتنگی اشک آه… پایان تمام عاشقانه هاي‌ دنیا غم انگیز است
سلام شب بخیر

 گلومو پاره کردم اما این مردم بهم گفتن که دیوونه است عاشق نیست کسی باور نکرد این آدم بی شکل به غیر از عشق با چیزی موافق نیست