| vadi-eshgh |
| ۱۲۷ پست |
| ۳۵ مشترک |
| ۱۵ پسند |
| عمومی |
مبنای تعداد کاربر | رتبه ۵۹ |
مبنای تعداد هوادار | رتبه ۶۳ |
مبنای تعداد ارسال | رتبه ۷۵ |
ساغرم آیینگی کرد و جهانی یافتم
وان جهان را بی کران در بی کرانی یافتم
جسته ام آفاق را در جامِ جمشیدِ جنون
هر چه جز عشقِ تو، باقی را گمانی یافتم
شبنم صبحم که در لبخند خورشید سحر
خویش را گم کردم و از او نشانی یافتم
در بیابانِ طلب، سرگشته ماندم سال ها
تا دراین ره، نقشِ پایِ کاروانی یافتم
/
( شفیعی کدکنی )
/
ز بازار محبت غم خریدم
خریدم غم ولیکن كم خریدم
همين داغی که حالا بر دل ماست
ندانم از کدام عالم خريدم
عسل می جُستم از بازار هستی
عدم رُخ داد،جایش سم خريدم
ز عشق و عاشقی آگه نبودم
غم و درد تو را مبهم خریدم
/
( صوفی عشقری )
/
جز نقش تو در نظر نیامد ما را
جز کوی تو رهگذر نیامد ما را
خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت
حقا که به چشم در نیامد ما را
/
( حافظ جان )
/
مرگ را
همسنگ با هجران مدان
ای دل ! که من
بارها سنجیدهام
مردن یکی ،
هجران صد است
/
( طالب آملی )
/
موج دریای غمت
دیگر بار
ابر چشمان مرا
باران کرد
:
شد کویر دلم از یادت سبز.
/
( محمد عزیزی )
/
در شعرهای من
ممکن است
ماه، راه شود
و کوه، دریا
اما درد
کماکان
همان است
که بود...
/
نخستین راه را
مردی ساخت
که راهی برایش نمانده بود
؛
از جایی که نمی توانست بماند
به جایی که نمی دانست کجاست
...
راه ها
جایگزین غرق شدن آدمها هستند
در دریاچه ها
در خودشان
وقتی غمگین شده اند
و به پایان رسیده اند !
/
جهان
به به
✔ علـ بابا ـــی
... !/
+