ما ، پر از فریاد های بی سرانجامیم
پر از بغض های در گلو مانده و
سکوت های از سر اجبار
ما ، صاحبانِ لب های دوخته و دل های سوخته ایم
ساکنانِ سرزمین اندوه ،
همسایه های دیوار به دیوار درد و
محکومانِ به خاموشی ...
و تو
همدرد من ،
بگو ؛ چند بار دیگر باید متولد بشویم تا قضای زندگی های نکرده را بجا بیاوریم ؟!
چقدر باید فریاد بزنیم که سکوت ممتد این سالها را بشکنیم ؟
و چقدر بلند بخندیم که دستِ اشک از گونه هایمان کوتاه شود ؟
آذین_قانع
******************** #درست ترین اشتباه
پ.ن : این هم از رزق و سهم امروز و امشب ما .... بماند به یادگار 15 / 07
دیگر کسی را
نمیشود جدی گرفت
کسی آنقدر واقعی نیست
که بوی ماندن بدهد
کسی آنقدر شبیهت نیست
که بتوانی از بغضهایت بگویی
«کسی آنقدر دوستت نداردکه از جهان نترسی»
کسی نیست و تنها خودت مرهم خودت میشوی...
✔️قرار نیست که ما اندازه لباس هامون بشیم!
ما اونها رو میخریم که هم اندازه وضعیت فعلی بدن ما باشند، بنابراین خودت رو به خاطر چاق یا لاغر شدن سرزنش نکن بلکه با آرامش برای تناسب اندام و بهتر شدن شرایط جسمیت تلاش کن ولی همزمان یادت باشه که تو در هر حال و با هر وزنی ارزشمند هستی...❤️🌱
«اگر این قدرت رو داری که...تنهایی رستوران بری
تنهایی سینما بریتنهایی باشگاه بریتنهایی
مسافرت بری تنهایی برنامه ریزی کنی
بهت تبریک میگم تو میتونی در زندگیت
به هرچیزی که میخوای برسی..!»
همینقدر زیبا و باشکوه .🌱
لحظههای زندگیتان پُر از آدم حسابیهایی باشد که تا وقتی اسمی از آنها میشنوید کُلی حالِ خوب نصیب دلتان شود!
آنهایی که آرام آرام در وجودت ریشه میکنند و همه جوره پای دلت مینشینند
آنهایی که اگر هر روز هم به دیدنشان بروید باز دلتان می خواهد چند ساعتی بیشتر کنارشان باشید...
آنهایی که اگر شاعری ، شاعرترت میکنند!
آنهایی که بی محابا عشق میورزند
و هرچقدر دور باشند امّا مراقبند کسی جایشان را نگیرد
زندگیتان پُر از آدمهایی باشد که عشق را برایتان معجزه میکنند!
لطفا عاشق مردان شاعر شويد...!
مرد شاعر،
فرق بين قهركردن و نازكردنتان را ميفهمد!
موهايتان را بو ميكشد...ميبافد!
سرش را روى پاهايتان ميگذارد و از فروغ ميخواند....
دلتنگىاش را با شعرهايش داد ميزند...
از چشمهايتان حالتان را حرفتان را ميفهمد...
مرد شاعر،
از ان دسته مردهاييست كه باران را دوست دارد!
از اينكه خيس شود ،
حالت موهايش خراب شود،
هراسى ندارد!
فقط دستت را ميگيرد و خيابانها را قدم ميزند...
ميدانى، مخاطب شعرى باشى چه حالى دارد؟
ميدانى،چشمهايت را غزل كند، چه حالى دارد؟
وسط خيابان بدون خجالت دستت را بگيرد،
چه حالى دارد؟
بانو دوست دارى، وقتى قهر ميكنى،
برايت شعر بخواند و دلبرى كند...؟
دوست دارى در جمع نگاهش را مجذوب نگاهت بكند؟
بانو،لطفا عاشق مردان شاعر شو...
مهربانترند...
عاشقترند...
خوشبختت ميكند...