مهران

یه بنده خدایی میگفت
‏دیروز یک و هشتصد دادم به آرایشگاه موهامو کراتینه کردم
برگشتم خونه گفتم خوب شده ؟

بابام گف شبیه کبوترهای خیس شدی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌

به یارو میگن: کجا کار میکنی؟
ميگه: من تو N.M.A مشغول کارم.



ميگن: نيروگاه مرکزی اتمی؟
ميگه: نه, نانوايی ممد افغانی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌

| || || || || |
| || || || || |
| || || || || |
| || || || || |
| || || || || |
/
/
/
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
]]]

این چنگال توچشم هر کی که چشم دیدن شادی بچه های گروه ما رو نداره

‌

اشیاء خنده دار ماه تولدتون：

فروردین :کولمن. سرد وبی احساس
اردیبهشت: کفگیر. ساده و روراست و مهربان
خرداد: آبکش. جذاب و ملوس
تیر: شیلنگ. حساس و خودخواه
مرداد: هاونگ(هونگ). سنگین و با وقار
شهریور: آفتابه. ساده و بی آلایش

مهر: ﺩﺑﻪ ی ﺷﻮﺭ. ﺑﺎﻧﻤﻚ و رازدار
آبان: گوشتکوب. افسرده و کوبنده
آذر: جا ﻗﺎشقی. ﺧﺴﺘﻪ و دلربا
دی: قوری. مغرور و زودجوش
بهمن: فرغون. کاری ومهربان
اسفند: لگن حمام. ساده و صمیمی

یهو پیامک میاد شما از 80 درصد حجم اینترنت استفاده کردین و داره تموم میشه

خب بیشعور این جور چیزا رو که یدفه نمیگن

اولش بگو حجمتو بردیم بیمارستان

یه همکار فروش داشتیم هی میرفت پای مذاکره قطعی، خرابش میکرد میومد. بهش میگفتم عزیزم داری به تیم ضرر میزنی. میگفت نگین ضرر بگین سود منفی که انرژی‌مونو نگیره.ذهنیت مثبت داشته باشین.

سر ماه اومد گفت چرا از حقوق من کم شده؟

گفتم از حسابداری خواهش کردم این ماه بهت پاداش منفی بده، ذهنیت مثبت داشته باش پسر

ميگم مر30
به زبون رو30
بهش بر30
با كمپر30
آخه نف30
نگي به ک30
منو ميبو30 ؟
اگه نبو30
خيلي لو30
اگه ببو30
خيلي ملو30
حالا ميبو30؟

‏دیشب عمه ام زنگ زده که :
شاپور هنوز نیومده، موبایلشم جواب نمیده خیلی نگرانم. .....

بابام بهش میگه : من الان میرم پزشکی قانونی، ایشالله پیداش میکنم نگران نباش

انصافا خارجيا چطور ميخوان زبون مارو ياد بگيرن ...

ها= بله
ها=چى
ها=تعجب

ها=چى ميگى
ها=تأييد حرف
ها=برو خودتى
ها=خوشمون اومد
ها ها ها= خوشحالى
ها= چيه نيگا ميکنى ؟؟
من موندم چجوری خودمون یاد گرفتیم

پسر عموم رفته زن گرفته
گفتن سه تیکه از جهیزیه پای دوماده ...

لوازم آشپز خونه، لوازم برقی و لوازم چوبی

‌

پیرمردی دیدم که با هفتاد سال سن و پنجاه سال زندگی مشترک هنوز همسرش را عزیزم، عسلم، خوشگلم صدا میکرد!


خلوتی پیدا کردم و رازش را جویا شدم. گفت: ده سالست که اسمش را فراموش کردم
بفهمه دهنم سرویسه

میخواستم ببینم مامانم راز نگهداره یا نه ، شب بهش گفتم از یه دختر ترکیه ای خوشم میاد و خیلی وقته رابطمون جدی شده ، ولی به کسی نگو فعلا ، گفت من مامانتم مطمئن باش نمیگم .

صبح بیدار شدم بابام گفت صبح بخیر سلطان اوغلوم
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

وقتی سعدی به چند نفر شماره داده
شب یکیشون زنگ میزنه، نمیدونه کدومه میگه:

ملکا مها نگارا، صنما، بتا،بهارا
متحیرم ندانم، که تو خود چه نام داری

ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﭼﻪ ﺣﮑﻤﺘﯿﻪ ﮐﻪ...

ﻫﻢ ﺑﯿﮑﺎﺭﻡ، ﻫﻢ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺮﺳﻢ...!

تازه خسته ام میشم...

مـــــدارس ایـــــــران:

آقــا، مــیشــه ســوال هــفــت رو راهـنـمایـی
کنیــد؟

مــعــلـم: ببین سوال خیلی آسونه، میگه اکبر 8سال سن داره محمود 12 گردو

حالا اگر محمود 12 گردو داشته باشد و اکبر 8 سال سن، جعفر کیست و جلیل کجاست

اونوقت ما هم میگیم:آهاااااااا

‌