مهران
۶,۰۴۰ پست
۱۸۶ دنبال‌کننده
۱۱۱,۱۵۹ امتیاز
مرد، مجرد
۱۳۶۲/۰۲/۰۱
آروم و عادی
ليسانس
دین اسلام
ايران، تهران
زندگی با خانواده
سربازی رفته ام
سیگار نميکشم
گرایش سیاسی ندارم

تصاویر اخیر

ﺷﻮﻫرها ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻛﺴﺎﻳﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺗﻮﻧﻴﺪ ﺭاﺯﻫﺎﺗﻮﻧﻮ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺑﮕﻴﻦ
ﻣﻴﺪﻭﻧﻴﻦ ﭼﺮا؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
ﭼﻮﻥ اصلا ﮔﻮﺵ ﻧﻤﻴﺪﻥ
فقط کافیه مامان آدم بفهمه که فردا امتحان داری!
.
.
نفسم بکشی میگه: مگه تو فردا امتحان نداری؟؟ براچی همین حالا داری نفس می کشي؟؟؟؟
تو خونه ی شما هم یه سری لیوان هست که فقط واسه مهموناس؟

من وقتی مامانم نیس باهاشون آب میخورم احساس میکنم انگار همه دنیا مال منه!
هنوز نفهمیدم چرا اُملت وقتی که صبحانه

باشه برای یه آدم درست و حسابیه ولی همون

اُملت وقتی که شام باشه برای یه آدم بدبخته.
بدترین قسمت ازدواج كردن فقط اونجاش

كه خونه خوابيدی جلو تلويزيون

ولی كارت بانكيت رفته بيرون

داره خريد ميكنه
حالا اگه من اسمم رضا بود

سکوت علامتِ ممد بود
یعنی اگه کل لوازم رو از تو اتاق بذارم

بیرون، درو ببندم و بخوابم، چند دقیقه

بعد در میزنن میگن در باز کن دو تا آجر

از تو اتاق میخوام بر دارم
بازنشر کرده است.
‏برای دوستی فال حافظ گرفتم. گفت کاری در پیش داری، انجام نده. دلار ۵۷ بود، میخواست کلی بخره. من و حافظ هر دو بلاک هستیم.
مشاهده ۱۶ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
جدا کردن نخی که دوتا جوراب نو رو به

هم وصل کرده بدون اینکه به جوراب

آسیبی وارد بشه برابره با:

خنثی کردن بمب
بازنشر کرده است.
‌شما هم وقتی بستنی تون تموم شد

‌چوبش رو طی فرآیندی شامل شکستن و

جویدن و ریش ریش کردن، تجزیه

میکنید؟
بازنشر کرده است.
شما هم وقتی صدای تلویزیون زیاد میکنید

حتما باید رُند بشه یا فقط من مشکل دارم؟
بازنشر کرده است.
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏هیچ نسلی تنوع زندگی دهه شصتیا را نداره. بعضیاشون هنوز مجردند منتظر شاهزاده روی اسب سفیدند. برخی ازدواج کرده بچه نمیخواند. دهه شصتی داریم دوتا بچه قد و نیم قد داره و یه مدل داریم که مادر بزرگ شده. دهه شصتی داریم دنبال استخدام و کار می‌گرده در حالیکه بعضیاشون نزدیک بازنشستگی هستند.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بازنشر کرده است.
ﻫﻤﻴﻦ ﺍﻳﻨﺘﺮﻧﺘﻮ ﻣﻴﺒﻴﻨﻴﻦ که ﺍﻳﻨﻘﺪ ﺳﺮﻋﺘﺶ ﺍﻓﺘﻀﺎﺣﻪ ...
فقط ﮐﺎﻓﻴﻪ ﻳﻪ ﭼﻴﺰ ﺁﺑﺮﻭﺑَر ﺭﻭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﻔﺮﺳﺘﯽ؛
ﺩﺭ ﮐﺴﺮﯼ ﺍﺯ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﺳِﻨﺪ ﻣﻴﺸﻪ

اونایی هم که سالی دوازده ماه off بودن سریع on میشن و میبینن!
بازنشر کرده است.
ضدحال ترین موقع دوران تحصیلاتم وقتی بود ک

از راه مدرسه که برمیگشتم تو کوچه ها بوی قرمه سبزی میومد،
میرسیدم خونه میفمیدم ناهار املت داریم

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بازنشر کرده است.
دخترداییم امسال معماری قبول شده
مامان بزرگم گیر داده بهش

که واسه چی رفتی «بنایی» رشته سختیه اذیت میشی