چند ساعت ديرتر به زندگی كردن فكر كنيد
بايد تاخت
بايد زد به سيم آخر
بايد دل به دريا زد
بايد كرد آن كاری را كه بايد
بايد خواست تا بشود …
هيچ چيز در اين زندگی
آنقدر سخت نيست كه هيچ وقت حل نشود …
هيچ چيز آنقدر تلخ نيست كه رَد نشود
هيچ چيز آنقدر بد نيست كه خوب نشود
میدونی ای کاش فقط عاشقت بودم...
عشق آتیش داره و هر آتیشی یه روزی خاموش میشه
ولی علاقه من به تو شبیه آتیش نیست
زودگذر نبوده
نیست...
مثلا الان که دوریم
الان که کنارم نیستی تا مثل بچه ها ذوق کنم وقتی حرفامو بهت میگم
حتی ساده ترین و پیش پا افتاده ترین اتفاقات ممکن رو...
بازم انگار با تو زندگی میکنم...
هیچوقت نفهمیدم که تو برای من شبیه یه دنیایی که دارم درونت زندگی میکنم یا نه
انگار تو داری درون قلبم زندگی میکنی...
چقدر دلتنگ صداتم
دل تنگ کل کل کردنامون
چقدر دلم تنگه که بشینم غصه ی این و بخورم که چرا روزش سخت گذشت و همزمان بهت افتخار کنم که از پس اون روز سخت بر اومدی...
امشب رو به یاده لبخندت چشامو میذارم روهم...
به یاده صدای خنده هات...
میخوام بدونی حتی اگه قهر باشم باهات
حتی اگه ناراحت باشم ازت
غصه هات فقط برای منن
نگران نباش قلبم برای هرچیزی که از تو باشه جا داره..
ــــــــــــــــــــــــــــــ
ببخشید، ولی من برای این که دنبالت بدوم خیلی خستهم. نگاهت میکنم که دور میشی و انگار که لال باشم، به جز تکه تکه شدن و تماشا کردن کاری نمیتونم بکنم
تو آخرین بازماندهی دلخوشیهای منی، برایم بمان لطفا!
هرچیز که دوست داشتهام، مال من نشده و هرکس که دوست داشتهام، آدمِ من نبوده، یاد گرفتهام چشمپوشی کنم، از چیزها و آدمها و دلخوشیها... یاد گرفتهام بپذیرم که خیلی چیزها قابل تغییر نیست، خیلی چیزها و آدمها را نمیشود داشت و من دست برداشتهام از خواستنهای بیهوده، اما تو فرق داری، تو را نیاز دارم. تو را نیاز دارم برای اینکه خوب باشم، برای اینکه شبها زودتر بخوابم و روزها زودتر بیدار شوم، برای اینکه بیشتر حواسم به خودم باشد، بیشتر تلاش کنم و بیشتر موفق باشم.
عشق، مطمئنترین آرایش دنیاست و من میخواهم از همیشه زیباتر باشم.
تو را نیاز دارم ای آخرین بازمانده!
برایم بمان لطفا...
اولین باری که حس کردم دوستش دارم رو یادم نمیاد،
اما اولین باری که گفت «دوستت دارم » رو فراموش نمیکنم.
یه روزایی توی زندگی هست که دیگه بر نمیگرده،
یه آدمایی به زندگیت میان که دیگه تکرار نمیشن، یه کسایی از زندگیت میرن که جاشون همیشه خالی میمونه...
اگه این شانس رو داشتم که به عقب برگردم، میرفتم به اولین روزی که اسمم رو صدا زد.
به اولین باری که میخواست یه حرفی رو بزنه و نتونست.
به روزی که دوستم داشت و نگفت.
انقدر توی اون روز میمونم که همونجا بمیرم.
مگه آدم چندبار این شانس رو داره که خودش رو توی چشمای کسی ببینه...
بودن در رابطههای طولانی تمرین میخواهد. تمرین درست گوش دادن، درست نگاه کردن به تمام غمها و دردهایی که در رابطه بالا میآید و بعد "استفاده نکردن" از تمام نقطه ضعفهایی که دوستمان به ما نشان میدهد.
درست رفتار کردن را تمرین کنیم و مهمتر از همه "درک کردن". درک اینکه تمام ما گمشدگانی هستیم که به رابطهها پناه میآوریم تا آرامتر شویم. تا دیده شویم تا دوستداشتنی باشیم و ستایش شویم. تا همدلی داشته باشیم که ما را در آغوش بکشد و به ما امنیت بدهد. بودن در رابطههای طولانی مدت "گذشت" میخواهد. آدمها که به ما نزدیک میشوند، میخواهند دیده شوند و به ما اعتماد میکنند...
امیرحسین.سرای شادی
mohammad
سلام ممنونم از حضور هر دو دوست عزیز
🌹🌹