تو نه مهتاب و نه خورشیدی و نه دریایی
تو همان ناب ترین جاذبه‌ی دنیایی

مثل اشعار اهورایی باران پاکی
و به اندازه‌ی لبخند خدا زیبایی

خواستم وصف تو گویم همه در یک رویا
چه بگویم که تو زیبا تر از آن رویایی

مثل یک حادثه‌ی عشق پر از ابهامی
و گرفتار هزاران اگر و امایی

ای تو آن ناب ترین رایحه‌ی شعر بهار
تو مگر جام شرابی که چنین گیرایی؟

من به اندازه‌ی زیبایی تو تنهایم
تو به اندازه‌ی تنهایی من زیبایی...

بازنشر