من تاب می آورم
دنیای بی تو را
امّا
آسمان را هم
راحت نمی گذارم
خواب از چشم خدا می گیرم
تا تو را از رؤیای باران ها
به بیداریم برساند
شاید آنوقت
بی حساب شدیم
من تو را دارم
و او هم از لبخند چشم هایت
برای حوصله اش
خیال می چیند

بازنشر