هیچوقت به سر آستین پاره
کارگری که دیوار خونه تو رو میچینه
به تو میگه ارباب نخند
هرگز به کودک کاری که آدامس میفروشه
و تو هیچوقت ازش نمیخری نخند
هیچوقت به سالمندی که در پیاده رو
به زحمت و سختی راه میره و شاید
چند ثانیه کوتاه تو رو معطل میکنه نخند
به مدرسی که دستش و عینکش از نوشتن
روی تخته سیاه پره گچ شده نخند
به دستان مهربون مادرت که خونه رو تمیز میکنه
به دستای مهربون پدرت که پره وسیله هست
به راننده چاق اتوبوس که در حال
به پاک بانی که در گرمای شدید
و سوزان تابستون کلاه پشمی
به سرش داره
به راننده اژانسی که خوابیده
به پارگی ریز جوراب کسی که
در یه مجلس و مهمونی هست
به پشت و رو بودن پوشش
یه ادم در خیابون
نخند
نخند که دنیا ارزشش رو نداره
که هرگز نمیدونی چه دنیای
بزرگ و پر دردسری دارن
ادم هایی که هر کدوم واسه
خودشون
خونواده اشون
همه چیز و همه کس هستن
ادمایی که واسه زندگی تقلا میکنن
بار میبرن
بی خوابی میکشن
کهنه میپوشند
جارو میزنن
سرما و گرما رو تحمل میکنن
گاهی هم خجالت میکشن
خیلی ساده
هرگز به ادم هایی که تنها
پشت و پناه و اونا خدا هست
هرگز نخند

بازنشر