دو تا فروشنده واسه
فروش کفش های
فروشگاهشون به
یه جزیره ای اعزام شدن
فروشنده اول
بعد از ورود به جزیره
با حیرت فهمید که
هیچکسی کفش نمیپوشه
فورا تلگرافی به دفتر فروشگاه
در شیکاگو فرستاد که
فردا من برمیگرده
اینجا هیچکسی اصلا کفش نمیپوشه
فروشنده دوم
از دیدن واقعیت حیرت کرد
فورا تلگرافی واسه دفتر فروشگاه
میفرسته که
۱۰۰۰ جفت کفش دیگه بفرستید
اینجا همه کفش لازم هستن
فرق هست بین
فرصت و مانع
باید نگرش رو به زندگی تغییر داد

یادت باشه که
زندگی و زمان معلم های شگفت انگیزی
هستن
زندگی
به ما یاد میده که از زمان
درست و به موقع استفاده کنیم
زمان
به ما ارزش زندکی رو یاد میده

بازنشر