فردا سالروزِ جنگ اُحدِ
نمیدونم چرا ارتباط اکثر وقایع تاریخی رو خیلی قشنگ میشه با ماجرای سقیفه پیدا کرد...
اگه خوب دقت کنیم یه نکته‌ی خیلی دقیق از ماجرای جنگ اُحد مشخص میشه
همون هایی که وقتی روزای آخرِ عُمر شریف پیامبر بود و پیامبر بهشون گفت با لشکر اُسامه، برید واسه جنگ و سرپیچی کردن و نرفتن، بعدها یه عده ای خواستن کارشونو توجیح کنن، بهونه‌ی نگرانی حال پیامبر رو آوردن، اینا همونایی هستن که تو جنگ اُحد وقتی کار به جای باریک رسید و دیدن امکان کشته شدنشون هست فرار کردن.
فرار کردن،نه اینکه یکی دو کیلومتر،
جوری فرار کردن که 3 روز بعدِ جنگ تازه بهشون خبر رسید جنگ تموم شده!!!
همه رفتند غمي نيست علی مي ماند
جای سالم به تنش نيست ولی مي ماند
مرد، مولاست که تا لحظه‌ی آخر مانده
دشمن از کشتن او خسته شده درمانده
در دل جنگ نه هر خار و خسي مي ماند
جگر حمزه اگر داشت کسی می ماند

اینا از همون روز اول صادق نبودن، هر چی هم آدم بخواد چهره خوبی از خودش نشون بده وقتی اون جوری نباشی، باز دستت رو میشه...
خانه از پای بست ویران است...
تاریخ خیلی چیزا رو ثابت میکنه فقط گاهی باید ارتباط بین وقایع رو پیدا کنیم
  • پرهام محمدی

    برای همه عاشقانِ مولا علی
    و تو...
    که لذتِ این عاشقی رو چشیدی و چشاندی...
    راستی
    تا چشم کار می‌کند جای تو خالی‌ست...

دیدگاه غیرفعال شده است.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.