عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!...

تيغ بارد اگر آنجا كه بود جلوۀ دوست
تن ندادن ز وفا در دم خنجر عجب است‏

تشنه‌لب، جان به لب آب سپردن سهل است
تشنۀ وصل كند ياد ز كوثر عجب است‏

تنِ بى‌سر عجبى نيست گر افتد روى خاک
سرِ سرباز ره عشق به پيكر عجب است‏

 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

بازنشر