بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

ژاله بر لاله فرود آمده نزدیک سحر
راست چون عارض گلبوی عرق کرده یار


♡ خورشید ♡
(mehdi (craze poet
محمد خوش بین
  • محمد خوش بین

    دلتنگ شدم وقتی گفتی ز تو مهجورم
    رفتی و به دنبالت، می آیم و مجبورم

    من بی تو شدم مجنون یک عاشقم و شبگرد
    دنبال تو می گفتم... با گریه نرو برگرد

    جمعی همه از خواب و با یاد تو من مستم
    من هر چه که هستم بازم عاشق تو هستم

    باز از سر شب تا صبح با ذکر تو بیدارم
    این چهره زردم بین از عشق تو بیمارم

    ای عشق بگو امشب از من تو چه می خواهی
    حکم آن چه تو می دانی فرمان به چه می خوانی

    محمد خوش بین

بازنشر