کتابی قدیمی را 
از قفسه‌ی کتاب‌های پدر بزرگ برداشتم
رویش غبار گرفته بود
بدنش زخمی بود اما تنش بوی اصالت میداد
صدایی مدام در گوشم میگفت :
هرچقدر هم که خرابت کنند
تو اگر خودت باشی
مثل این کتاب کهنه 
اصالتت را حفظ خواهی کرد !

«محسن دعاوی»