دیگر رسید لحظه ی فردای بی
پوچیم و هیچ ما پس از این ، مای بی

ای کاسه های شیرِ به صف ننگ بر شما
گَر از کنید تمنای بی

مُرغ از قفس پرید ندا داد
اینک شما و وحشتِ دنیای بی

بی ثمرَش ابنِ ملجم است
دارد خطر تلاوتِ هر آیه بی

بوی شکافِ کعبه گرفته طوافِ ما
باید گریخت وَرنَه ز هَر جای بی

جز یا مگو و مَدد از جهان مجو
شیطان نشسته در پَسِ هر یا ی بی

با یا ست گَر دَمِ او زنده می کُند
بی معجزه ست هر دمِ عیسای بی

رَمزِ شکافِ و دریا ست ، پس
غرق است بینِ حادثه موسای بی

در عین و لام و یا همه ی درس ها گُمند
بیهودگی ست مَشقِ الفبای بی

یک عده پای غیرِ پا گرفته اند
اسلامشان شده ست چه بی پایه بی

شیری که خورده اند از آن رو که نیست پاک
از آن شان شده ست اذان های بی

ما را ز زُهدِ ریا بی نیاز کرد
دلخوش بمان تو شیخْ به تقوای بی ...

...
دیدگاه غیرفعال شده است.

بازنشر