ای چشم بی‌دردم که رنگ سایه هستی
امشب هوای گریه دارم پایه هستی؟

بغضی گلوی گفت و گویم را گرفته
آیا کنارش مثل یک همسایه هستی؟

قلبم شبیه طفل بی‌مادر گرفته
با گریه‌هایت مهربانم، دایه هستی؟

خالیِ دستان مرا ماتم گرفته
یک شب انیس رنج بی‌سرمایه هستی؟

شعری سرودم در فراق دوستی ماه
روشنگر هر مصرع کم‌مایه هستی؟

صنعت ندارد بیت شعر بی‌رفیقم
همراه این تنهای بی‌آرایه هستی؟

در قطعه‌هایم لایه‌ای پنهان ندارم
یار ردیف "قصه‌ی یک‌لایه" هستی؟

باید کمی قرآن بخوانم، با فروغت
همپای خوب قاری دونپایه هستی؟

لطفا بریز اشکی اگر چون رود گریان
دریایی از خوبی و بی‌پیرایه هستی

‌آبادی

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.