حیف شد ، همسرش توی یه انفجار توی بیروت کشته شد
عشقش نافرجام موند
هر وقت شعری رو که برای کشته شدن زنش نوشته میخونم اشک توی چشمم حلقه میزنه
عشق رو دوست داری ساکت جان ؟ ...
بلقیس رفته بودی انار بگیری
دانه هایت برگشت
آن ها بیروت را رها کردند و غزالی را کشتند
چشم هایت که بسته شد دریا استعفا داد
بلقیس کیفت را که از لای آوارهای بیروت بیرون کشیدند
فهمیدم که با رنگین کمان زندگی می کردم..
بلقیس رفته بودی انار بگیری
دانه هایت برگشت
آن ها بیروت را رها کردند و غزالی را کشتند
چشم هایت که بسته شد دریا استعفا داد
بلقیس کیفت را که از لای آوارهای بیروت بیرون کشیدند
فهمیدم که با رنگین کمان زندگی می کردم..
...
شهرام ایران منش
لایک
محمد حسین
Silence
سلام کیمیاگرِ مهربون ...
یعنی بِ بازی تشبیهِش کردی عزیز ...
شهرام ایران منش
محمد حسین
سلام کیمیاگرِ مهربون ...
یعنی بِ بازی تشبیهِش کردی عزیز ...
سلام از ما
دیگه نزار قبانی تشبیهش کرده به بازی
Silence
سلام از ما
دیگه نزار قبانی تشبیهش کرده به بازی
واسِ اون بازی بودِ خب حتما ساکت جان ...
محمد حسین
واسِ اون بازی بودِ خب حتما ساکت جان ...
نزار قبانی عاشق واقعی بلقیس بود ... عجیب دوستش داشت
Silence
نزار قبانی عاشق واقعی بلقیس بود ... عجیب دوستش داشت
با این شعرش ، عجیب دوست داشتنش یکم یِ جوریه ...
محمد حسین
با این شعرش ، عجیب دوست داشتنش یکم یِ جوریه ...
حیف شد ، همسرش توی یه انفجار توی بیروت کشته شد
عشقش نافرجام موند
هر وقت شعری رو که برای کشته شدن زنش نوشته میخونم اشک توی چشمم حلقه میزنه
Silence
حیف شد ، همسرش توی یه انفجار توی بیروت کشته شد
عشقش نافرجام موند
هر وقت شعری رو که برای کشته شدن زنش نوشته میخونم اشک توی چشمم حلقه میزنه
عشق رو دوست داری ساکت جان ؟ ...
محمد حسین
شعرش اینه:
بلقیس رفته بودی انار بگیری
دانه هایت برگشت
آن ها بیروت را رها کردند و غزالی را کشتند
چشم هایت که بسته شد دریا استعفا داد
بلقیس کیفت را که از لای آوارهای بیروت بیرون کشیدند
فهمیدم که با رنگین کمان زندگی می کردم..
Silence
شعرش اینه:
بلقیس رفته بودی انار بگیری
دانه هایت برگشت
آن ها بیروت را رها کردند و غزالی را کشتند
چشم هایت که بسته شد دریا استعفا داد
بلقیس کیفت را که از لای آوارهای بیروت بیرون کشیدند
فهمیدم که با رنگین کمان زندگی می کردم..
...
Silence
عشق رو دوست داری ساکت جان ؟ ...
محمد حسین
بله چطور
Silence
بله چطور
دیر جواب دادی کیمیاگر ِ ساکتِ مهربون ...
سایلنس میگِ هیچطور ، گذشت ، چون کلا یادم رفت عزیز ...
محمد حسین
دیر جواب دادی کیمیاگر ِ ساکتِ مهربون ...
سایلنس میگِ هیچطور ، گذشت ، چون کلا یادم رفت عزیز ...
خیلی وقته جواب دادم . دیر دیدی سایلنس
نگاه کن بین کامنتت که پرسیدی و کامنتم فاصله زمانی نیست
Silence
خیلی وقته جواب دادم . دیر دیدی سایلنس
نگاه کن بین کامنتت که پرسیدی و کامنتم فاصله زمانی نیست
کیمیاگر ، نه عزیز ...
بودم وقتی که پست گذاشتی و هنوز جواب ندادِ بودی ...
فدا سرت ، چیزی نشدِ کِ ، دوبارِ یادم اومد میپرسم ...
محمد حسین
کیمیاگر ، نه عزیز ...
بودم وقتی که پست گذاشتی و هنوز جواب ندادِ بودی ...
فدا سرت ، چیزی نشدِ کِ ، دوبارِ یادم اومد میپرسم ...
در خدمتم
Silence
زنده باشی ...