خزان مسافتی از من بود

که در تَدارک رفتن بود

ولی همین که خزان می رفت

دوباره باز خزان می شد
.
دلم که ماه محالش را

به حال بدرقه می افتاد

جهان پر از چمدان می شد..

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.