از خوشی های روزگار
همین بس که آدمیزاد به همه چیز عادت می کند..
به رفتن...
به ماندن...
به داشتن ِ کسی و بعد به نداشتن ش...
به بودن...
به نبودن...
به عشق،
به بی عشقی...
به حرف زدن...
به سکوت...
به دل بستن...
به دل کندن...
به صندلی خالی...
به حضور تازه وارد...
به جای خالی اش حتی...
به خندیدن...
به گریستن...
به استرس...
به آرامش...
به بیکاری...
به کار مدام...
به دلی که دیگر تنگ نمی شود...
به قلبی که دیگر برای کسی نمی تپد...
به زندگی ای که میگذرد...
خوب یا بد...
قبل از اینکه قدم از قدم برداری،
یادت باشد که به همه چیز این زندگی عادت می کنی...
باور کن...
  • shiva

    بی خیالِ هرچه هست و بود!عادت می کنی
    تو به این شهر دود اندر دود عادت می کنی
    چشم هایت را ببند از عشق حرفی هم نزن
    مثل من با درد عشقت زود عادت می کنی
    آب ها آلوده اند و ماهیان آزرده اند...
    بعد از این با سنگ های رود عادت می کنی...
    گرچه ابراهیم رفته باز می گردد،تو هم
    با جهنم های این نمرود عادت می کنی
    عالی بود

  • بردیا کیان

    زیبا و عالی
    ممنونم

  • shiva

    خواهش میکنم دوست خوبم

بازنشر