خدایا، در انتهای شب، قلبهای مهربان دوستانم را به تو میسپارم. باشد که با یاد تو به آرامش رسیده و فارغ از دردها و رنجها، طلوع صبحی زیبا را به نظاره بنشینند. شب بخیر
چشمانت دنیای من است، در آن گم شدهام و هرگز نمیخواهم پیدا شوم. بهترین جایی که میتوانم باشم، در آغوش توست.
فاصله خوش خیال است، به خیال خودش که تو را از من دور می کند
این را نمی داند که جای تو به شدت امن است
در میان دل من جایتوست
ﺁﻏﻮﺵ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ تو ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﯽ
ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﺪ ﻭ ﭘﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﯼ
تو ﺭﺍ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ
ﻣﺨﺎﻃﺐ ﮐﻼﻣﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ
ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻗﻠﺒﻢ ﻫﻢ ﺗﻮﯾﯽ
هزار بار آمدم خطت بزنم از قلبم
خود خودت را
یادت را
اسمت را
اما …
فقط قلبم پر شد از خط خطی های عاشقانه!
فقط یار من و یار من و یار خودم باش
هرگاه پیش من هستی، نمیخواهم سر هیچ کار دیگری بروم
میخواهم تا ابد بنشینم و چشم هایت را نگاه کنم
تا عمق چشم هایت را نگاه کنم تا مطمئن شوم بینهایت دوستم داری
کی می رسد آن صبح
که من صدایت بزنم
تو بگویی جانا
فرقی ندارد
چه ساعت از شبانه روز باشد
صدایت را که می شنوم
خورشید در دلم طلوع می کند
عشق مثل دریا هرگز متوقف نمیشه
عشق مثل ستاره می درخشه
عشق مثل خورشید گرم میکنه
عشق مثل گل ها لطیفه
و
عشق درست مثل تو زیباست
تو تنها کسی هستی که عاشقشم،
و همیشه و تا ابد عاشقش خواهم موند
بی نهایت دوستت دارم خورشید تابان من!
امید کرم زاده
ravaniii
سلام رفیق
خوشحالمون میکنی افتخار بدی تو گروهمون عضو بشی
لینک