| | اشعار ناب |
| | شعر و ادبیات |
| | ۴۲ پست |
| | ۴۰ مشترک |
| | ۱۹ پسند |
| | عمومی |
رتبه گروه
| مبنای تعداد کاربر | رتبه ۷۷ |
| مبنای تعداد هوادار | رتبه ۸۴ |
| مبنای تعداد ارسال | رتبه ۱۱۴ |
مشترکین
اشک یک لحظه به مژگان بار است
فرصت عمر همین مقدار است
زندگی عالم آسایش نیست
نفس آیینه این اسرار است
فرصت عمر همین مقدار است
زندگی عالم آسایش نیست
نفس آیینه این اسرار است
چه شد در من نمی‌دانم
فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظه فهمیدم
که خیلی دوستت دارم
فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظه فهمیدم
که خیلی دوستت دارم
دیدگاه غیرفعال شده است.
دارای یک صفت لعنتی بودم که مدت‌ها طول کشید تا از شرش خلاص شوم ؛
- وفاداری ...
واقعیت این است که دارا بودن این صفت یک نفرین ابدی‌ست. صفتی که اصلاً در خورِ ستایش نیست، بلکه مستوجب ترحم است.
- وفاداری ...
واقعیت این است که دارا بودن این صفت یک نفرین ابدی‌ست. صفتی که اصلاً در خورِ ستایش نیست، بلکه مستوجب ترحم است.
مشاهده ۶ دیدگاه ارسالی ...
-
នអᥱሃÐᥑ
آره البته وفاداری بدون هیچ نتیجه ای خیلی هم ارزشمند نیست مگه اینکه ادم نیازی به رابطه مجدد نداشته باشه.
میدونید منطورم اینه یموقع شخصی ک به من وفاداره ممکنه از رفتارهای من سوء برداشت کرده باشه و در واقع هیچ حسی از من به اون شخص نباشه.این وفاداری چه ارزشی داره جدا؟ -
سيد جواد حسینی
آره البته وفاداری بدون هیچ نتیجه ای خیلی هم ارزشمند نیست مگه اینکه ادم نیازی به رابطه مجدد نداشته باشه.
میدونید منطورم اینه یموقع شخصی ک به من وفاداره ممکنه از رفتارهای من سوء برداشت کرده باشه و در واقع هیچ حسی از من به اون شخص نباشه.این وفاداری چه ارزشی داره جدا؟
بله اگر حس دو طرفه ای نباشه و تعهدی بوجود نیامده باشه بله لزومی بر وفاداری نیست.
آنڪہ من مي خواستم یارم نشد
آنڪہ مڹ را خواست دلدارم نشد
آنڪہ جانم را برایش مي دهم
لحظہ ای هم زار و تبدارم نشد
آنڪہ من را ازخدا ميخواست هم
صـاحبِ این قلبِ غم بارم نشد…
آنڪہ مڹ را خواست دلدارم نشد
آنڪہ جانم را برایش مي دهم
لحظہ ای هم زار و تبدارم نشد
آنڪہ من را ازخدا ميخواست هم
صـاحبِ این قلبِ غم بارم نشد…
ماهی به آب گفتا من عاشق توهستم
از لذت حضورت ،می را نخورده مستم
*♥️*
آیا تو می پذیری ،عشق خدائیم را ؟
تا این که بر نتابی ، دیگر جدائیم را ؟
*♥️*
آب روان به ماهی ،گفتا که باشد اما
لطفا" بده مجالی ،تا صبح روز فردا
*♥️*
ماهی قبول کرد و ،آب روان گذر کرد
تنها برای یک شب ،از پیش او سفر کرد
*♥️*
وقتی که آمدش باز،تا این که گوید آری
یک حجله دید و عکسی،در آن به یادگاری
*♥️*
نالید و یادش افتاد،از ماهی آن صدایی
وقتی که گفت باعشق می میرم ازجدایی
*♥️*
ای کاش آب می ماند،آن شب کنار ماهی
ماهی دلش نمی مرد، از درد بی وفائی
*♥️*
آری من و شما هم ،مانند آب و ماهی
یک لحظه غلفت ازهم یعنی همین جدایی
*♥️*
#وحشی_بافقی
از لذت حضورت ،می را نخورده مستم
*♥️*
آیا تو می پذیری ،عشق خدائیم را ؟
تا این که بر نتابی ، دیگر جدائیم را ؟
*♥️*
آب روان به ماهی ،گفتا که باشد اما
لطفا" بده مجالی ،تا صبح روز فردا
*♥️*
ماهی قبول کرد و ،آب روان گذر کرد
تنها برای یک شب ،از پیش او سفر کرد
*♥️*
وقتی که آمدش باز،تا این که گوید آری
یک حجله دید و عکسی،در آن به یادگاری
*♥️*
نالید و یادش افتاد،از ماهی آن صدایی
وقتی که گفت باعشق می میرم ازجدایی
*♥️*
ای کاش آب می ماند،آن شب کنار ماهی
ماهی دلش نمی مرد، از درد بی وفائی
*♥️*
آری من و شما هم ،مانند آب و ماهی
یک لحظه غلفت ازهم یعنی همین جدایی
*♥️*
#وحشی_بافقی
شهریار
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا
یار عاشق را به روز سخت می باید شناخت
ور نه در ایام دیگر مدعی بسیار هست
ور نه در ایام دیگر مدعی بسیار هست
درد را هرچند می خواهم که پنهان دارمش
سینه می گوید که من تنگ آمدم فریاد کن
سینه می گوید که من تنگ آمدم فریاد کن
✨✨✨✨
صلح از فلک به دیدهٔ بیدار کرده‌ایم
رو در صفا و پشت به زنگار کرده‌ایم
#صائب_تبریزی
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت (نگشت)
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
#حافظ
جانا سخن از دل ما می گویی...
من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم.
هیچ چشمی، عاشقانه به زمین خیره نبود.
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد.
هیچ کسی زاغچهٔی را سر یک مزرعه جدی نگرفت.
#سهراب_سپهری
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه، از پل، از رود، از موج
پرم از سایه‌ی برگی در آب:
چه درونم تنهاست
#سهراب_سپهری