باید در زندگیتان چیزی وجود داشته باشد که به خاطر آن از بستر خارج شوید!
((وین دایر))
تصور میکردم دیگر به او فکر نمیکنم اما کافی بود لحظه ای در محلی اندکی آرام، تنها شوم ...
تا دوباره یاد او به سراغم بیاید!
دوست داشتم کسي جايي منتظرم باشد
((آنا گاوالدا))
مگر چند بار به دنیا آمده ایم ...
که اینهمه میمیریم ؟!
((گروس عبدالملکیان))
زندگی یعنی خستگی ! ...
زندگی یعنی جنگی که هر روز تکرار می شود و در ازای لحظات شادی اش که مکث های کوتاهی بیش نیست باید بهای گزافی پرداخت !
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
((اوریانا فالاچی))
تنهايى از آن نيست كه آدم كسانى را در اطراف نداشته باشد، از اين است كه آدم نتواند چيزهايى را منتقل كند كه مهم مى پندارد،
از اين است كه آدم صاحب عقايدى باشد كه براى ديگران پذيرفتنى نيست....
اگر انسانى بيش از ديگران بداند، تنها مى شود.
كارل گوستاو يونگ
نفرین به قید و بند!
آمرزیده باد آسان گیری!
از لبخند ملایم متنفرم،
من عاشق خنده ام.
ویلیام بلیک
مي داني اولين بوسه ي جهان چه طور كشف شد ؟
در زمان هاي بسيار قديم زن و مردي پينه دوز يك روز به هنگام كار بوسه را كشف كردند . مرد دست هاش به كار بود ، تكه نخي را به دندان كند ، به زنش گفت بيا اين را از لب من بردار و بينداز . زن هم دست هاش به سوزن و وصله بود ، آمد كه نخ را از لب هاي مرد بردارد ، ديد دستش بند است ، گفت چه كار كنم . ناچار با لب برداشت ، شيرين بود ، ادامه دادند ....
کتاب سال بلوا _ عباس معروفي
اگر شما یک سیب داشته باشید و من هم یک سیب و سیب ها را با هم عوض کنیم، همچنان هر دویمان یک سیب داریم.
اما اگر شما یک ایده داشته باشید و من هم یک ایده و اگر ایده هایمان را عوض کنیم، آنگاه هر کدام از ما دو ایده دارد.
((جورج برنارد شاو))
خوشبختی با تملک به دست نمی آید . خوشبختی به دید شخص بستگی دارد . منظورم این است که آدم خوشبخت ، طرف تاریک واقعیت را نمی بیند . هیاهوی زندگی اش صدای موریانه ی مرگ را که وجودش را می جود ، می پوشاند . خیال می کنیم ایستاده ایم ، حال آنکه در حال... سقوطیم . این است که حال کسی را پرسیدن ، یعنی به صراحت به او اهانت کردن . مثل این است که سیبی از سیب دیگر بپرسد : حال کرمهای وجود مبارکتان چطور است ؟ یا علفی از علف دیگر بپرسد : از پژمردن خود راضی هستید ؟ حال پوسیدگی مبارکتان چطور است ؟
حال کسی را پرسیدن ، آگاهی از مرگ را در انسان تشدید می کند . و من که بیمارم ، بی دفاع تر از دیگران رودررویش ایستاده ام.
گفتگو با کافکا / گوستاو یانوش
دون ژوان به شیطان:
در این کاخ دروغها یکی دو حرف راست نباید تو را برنجاند. دوستان تو گنده ترین کره بزهایی هستند که می شناسم.
دوستان تو زیبا نیستند، زینت به خود داده اند.
پاک نیستند، صورت تراشیده و آهار خورده اند.
آراسته نیستند، لباس به رسم ...روزگار پوشیده اند.
دانش نیاموخته اند، گواهینامه دانشگاه دارند.
مومن نیستند، مسجد برو اند.
دنبال اخلاق نیستند، پیرو آدابند.
پرهیزگار نیستند، بزدلند.
هنری نیستند، شهوانیند.
منعم نیستند، پولدارند.
دلبستگی ندارند، بنده وار مطیعند.
پایبند وظیفه نیستند، مانند گوسفند تسلیمند.
مردم خواه نیستند، میهن پرستند.
شجاع نیستند، شر به پا کنند.
مصمم نیستند، لجوجند.
موقر نیستند، مقمپزند.
برای خود احترام ندارند، تنها افاده دارند.
مهربان نیستند، نازک دلند.
سبک سنگین نمی کنند، رودربایستی می کنند.
اندیشمند نیستند، عقیده به عاریت گرفته اند.
ترقی طلب نیستند، طبل های مطنطن اند.
قوه خیال ندارند، خرافات دارند.
عدالت نمی کنند، تلافی می کنند.
دستیاز نیستند، گشاده بازند.
انضباط ندارند، افسار بر گردن دارند.
اصلا صادق نیستند، دروغگویند؛ فرد فردشان تا آخرین ریشه روحشان...!
دون ژوان
این اوج مصیبت انسان عصر ماست :
له کردن آنهایی که نمی فهمیم شان و فهم خود را اوج فهم جهان دانستن!
فردا شكل امروز نيست...
نادر ابراهيمي
ملاصدرا : خداوند بي نهايت است و لامكان و بي زمان اما به قدر فهم تو كوچك مي شود و به قدر نياز تو فرود مي آيد و به قدرآرزوي تو گسترده مي شود و به قدر ايمان تو كارگشا مي شود
قاضی: اسم؟
برشت: شما خودتون می دونین
قاضی: میدونیم اما شما خودت باید بگی.
... برشت: خب. من رو به خاطر برتولت برشت بودن محاکمه میکنین. دیگه چرا باید اسمم رو بگم؟
قاضی: با این حال باید اسمتون رو بگین. اسم؟
برشت: من که گفتم. برشت هستم.
قاضی: ازدواج کرده اید؟
برشت : بعله
قاضی: با چه کسی؟
برشت: با یک زن.
خنده حضار در دادگاه
قاضی: شما دادگاه رو مسخره میکنید؟
برشت: نه این طور نیست.
قاضی: پس چرا میگویید با یک زن ازدواج کردهاید؟
برشت: چون واقعا با یک زن ازدواج کردهام!
قاضی: کسی را دیدهاید با یک مرد ازدواج کند؟
برشت: بعله!
قاضی: چه کسی؟
برشت: همسر من. او با یک مرد ازدواج کرده است
" شاد بودن هنر است و شاد کردن هنری والاتر"
((برتولت برشت))
بیا وداع کنیم ...
بیا وداع کنیم ...
اگر بنا باشد کسی از ما بماند ...
همان به که تو بمانی ...
"کینه ی" تو به کار این دنیا بیشتر می آید تا "عشق" من !
كليدر / محمود دولت آبادی
مــــــــرگ انســــــــانیت زمانیست که
در برابر آنچه مهـــــــم است سکــــــــوت کنی ...
((مارتین لوتر کینگ))
سید فاطمیون
بله که نامش امید و انگیزه است