خوشبختی با تملک به دست نمی آید . خوشبختی به دید شخص بستگی دارد . منظورم این است که آدم خوشبخت ، طرف تاریک واقعیت را نمی بیند . هیاهوی زندگی اش صدای موریانه ی مرگ را که وجودش را می جود ، می پوشاند . خیال می کنیم ایستاده ایم ، حال آنکه در حال... سقوطیم . این است که حال کسی را پرسیدن ، یعنی به صراحت به او اهانت کردن . مثل این است که سیبی از سیب دیگر بپرسد : حال کرمهای وجود مبارکتان چطور است ؟ یا علفی از علف دیگر بپرسد : از پژمردن خود راضی هستید ؟ حال پوسیدگی مبارکتان چطور است ؟
حال کسی را پرسیدن ، آگاهی از مرگ را در انسان تشدید می کند . و من که بیمارم ، بی دفاع تر از دیگران رودررویش ایستاده ام.
گفتگو با کافکا / گوستاو یانوش

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر